متن های غمگین / جدیدترین متن غمگین [آذر 1404]

آدما دقیقا اونجا
منو از دست میدن !
که فکر میکنن اگه اهمیت ندن !
من قراره اهمیت بدم . . ! :|🤌🏿🖤🚶🏿‍♀

️

بعد شکسته شدنِ دل !
معذرت خواهی هیچ فایده ای نداره !
گلی که بر روی قبر گذاشته شه !
هیچوقت مرده رو زنده نمیکنه . . 👐🏿🖤

️

الله من یارش
تو نگهدارش
خدایا سپردمش به خودت️

باز باران،با ترانه،می خورد بربام خانه!
خانه ام كو؟
خانه ات كو؟
آن دل ديوانه ات كو؟
روزهای كودكی كو؟
فصل خوب سادگی كو؟
يادت آيد روز باران؛
گردش يك روز ديرين؟
پس چه شد ديگر كجا رفت؟
خاطرات خوب وشیرين!
️

اونجا که علی قاضی نظام میگه: “تازه داشت حالِمان خوب می‌شُد کِه باز کَسی را باوَر کَردیم”

️

بَد تَرین حِس "دلتنگی" بَرای آدمیه کِه دیگِه زنده نیست چون میدونی دیگِه تویِ این دُنیا نیست و هیچ کاری اَز دَستت بَر نِمیاد:)

️

اَز هَر جایی بیوفتی میتونی بلند شی، اِلا اَز چشمِ آدَما

️

میکشَد، میکشی، میکشَم
او ناز تو را
تو عشق او را
و مَن...
فَندکم کجاست؟

️

دَرد داشت چون [اَهمیت] داشت ...+

️

مَن اونجایی باختَم کِه صِداقت داشتَم با کَسایی کِه سیاست داشتَن.+

️

تو تَرکم کَردی، درست زَمانی کِه بیشتَر اَز هَمه‌ی آدَم‌ها بِه تو اِحتیاج داشتَم.

️

یِسری چیزها وَقتی [قَشنگن] کِه بدونِ درخواست اَنجام بشَن، نَه وَقتی خودت میگی.

️

حالِ‌من‌حال‌اسیریست‌کہ‌‌هنگام ِفرار
یادش‌افتادکسی‌منتظرش‌نیست‌، نرفت :)!

️

چجوری‌ممکنه‌یه‌آدم‌بتونه‌هم‌حال‌خوبتو بسازه
هم‌گند‌بزنه‌به‌حالت ؟️

شدیدا نیاز دارم به یه نفر که با من راحت ترین ورژن خودش باشه،هرچی که میخواد بگه و همه چیشو باهام به اشتراک بزاره و منم متقابلا انجام بدمولی خودم معمولا مانع وجود چنین آدمهایی میشم..️

همیشه زیباترین باران از سیاه ترین ابر میاد
صبور باش🫠❤️‍🩹️

نیازمند آغوش های گرم و خنده های زیبایش:))(مـادرمـ) ️

غم من پایان ندارد
این غم هم تاوان دارد
غمی که در سینه من جای دارد
هرگز تمامی ندارد آنگه ک بمیرم غم من پایان یابد که مردم هم غمم داستان دارد️

مولانا جمله ی قشنگی داره که میگه
آن را که شفا دانی ، درد تو از آن باشد
و چقدر ما با اعتماد بیجا به آدم های زندگیمون این جمله رو حس کردیم ...️

‌و مرا در کنار خود،از یاد میبری...؛
_احمد شاملو️

تاوان ها دادیم تا فهمیدیم بیهوده بود، تعصب خیلیا را کشیدن 🙂🕊️

دلم الان ازکوچه های تهرانم تنگ تره برات..️

موقعیت: انقدر زندگی سخت تر میشه که تصمیم میگری بجای گریه کردن بخندی. ️

- تهش اونی که کم آورد من بودم.️

.

ما در انتظار حرفی ماندیم، که هیچ‌وقت زده نشد!


.️

پایتخت امشب اشک همه رو در آورد

بهتاش امشب تموم جووناى ايرانى بود كه كلى به این درو اون در زدن تا چيزى بشن و نشدن و اخرش از خانواده سيلى خوردن

و نقى نقش اون پدرى بودكه كلى واسه خانواده و اطرافيان زحمت كشيد تا اونا موفق بشن اما اخرش با جمله تو خودت هيچى نشدى مواجه شد.
🔗 ️

«دم‌ خانه‌شان از هم جدا شدیم و بنا شد هفته‌ بعد، به او تلفن کنم. در تمام مدتی که برمی‌گشتم، دست‌هایش توی دست‌ من بود و هنوز‌ احساس گرمی و ظرافت آن‌ دست‌ها در من است.»

• شاهرخ مسکوب در حال و هوای جوانی •️

اونی کِه رَفته دِلتنگ نِمیشه..🌜

-𝖕𝖆𝖗𝖘𝖆️