داستان 🍁🌸 شب بود . ماه در آسمان بود و ستاره ها می درخشیدند . در حیاط نشسته بودم . مادرم هم در کنارم نشسته بود . به ماه نگاه کردم و سپس به مادرم گفتم :《 مادر ، ماه دارد دقیقاً بع من نگاه میکند ؛ شاید بع من میگوید ، شاید طُ هم امشب قاطی ستاره ها شوی ...! ⚘🌚 در همان لحظه بود کِع نفهمیدم کِی ، قاطی ستاره ها شدم ...💔👀! ️
پاییز با خودت حال خوب بیاور ! پاییز با خودت ریزش تمام دردهایمان را بیاور! پاییز یادت نرود، سوغاتت برای ما حال خوب عشق باشد ما خیلی انتظار تو را کشیدیم پاییز ناامیدمان نکن !🧡 ️