بیو غمگین |متن کوتاه و غمگین

خندیدن بعدش ی آه سرد از ته دل کشیدن

چه مزه ی خوبی داره .

انگار نمک رو زخمت می پاشن.️

همه میگن،به فکرش نباش،بیخودی میگردی این همه تلاش ،اون دیگه رفته،برنمیگرده،اینجوری بهتره براش
میدونی آخه من کم دیدمت توی مغزمه تصویر خندیدنت
عیبی نداره برو بخشیدمت کاش از اون اول نمیدیدمت️

ایهاالناس دلم پر شد از این درد مادر💔️

گرما ما دلتنگ هستیم او بی قرار
او کل زندگی من بود من کل وجود او
فراموش کرد ما فراموش کار نبودیم
از دست این علاقه وقتی رفت بی قرار شدیم
️

دور خودم میچرخم و گیسوانم دست نوازش بر صورت و گردم میکشند اما سردر گمم نگرانم گم شده ام راهی برای فرار نیست هرچه بیشتر میگذرد درختان بیشتر قامت خودرا به رخم میکشند وبا بغض آسمان بغضی گلویم را میفشارد.
امیدوارم زود تر تمام شود! :)️

سر یک سوء تفاهم من و تو ما نشدیم
دختر من به تو می‌رفت اگر قسمت بود؛️

دروغ گفتم!
هرگز بهتر نشدم؛ فقط دیگه راجبش حرف نزدم:)
️

اولین شبی رو که به خاطرت گریه کردم یادمه
نمیدونستم چمه فقط میدونستم دلیل این چشمه ی اشکی که جلوم راه افتاده تویی
مقصر نیستی نه تو کاری نکردی
کسی که توی این داستان حساسه و بی منطق کار میکنه منم
احساساتم منطق سرشون نیست
و از اون شب کارم شده گریه کردن واسه ی تو
بعضی وقتا فقط قلبمه که گریه میکنه و روحم دیگه اشکی نداره️

دیگر به هیچ وجه منتظر نیستم. نه منتظر کسی که مرا نجات دهد و نه منتظر اتفاقی که مرا دوباره سرپا کند. اگر هم آمدنی در کار باشد بگویید نمی خواهد. گلدانِ انتظارم شکست و گلش پژمرده شد.️

پنجره را گشودم ،
شب بوی غم می داد .️

چرا من چرا من شده قرعه به نامم
که با دست خودم سر دلم بلا بیارم……:)❤️‍🩹🫴🏻️

هر لبخندت برایم دنیایی بود،اما تو حتی نمیدانستی که من برای همان لبخند،شب ها بیدار ماندم🌙💘️

می‌گفت: صدای خنده هات خیلی دوست دارم
و خودش باعث قطع شدن صدای خنده هام شد...!️

به تو که گفتی دوری بهتر است
آیا اندوهت پایان گرفت؟️

او ان را دوس داشت ولی من به او فک میکردم
فک نکنم دیگر حتا سراغی از من بگیرد یا شاید نگاهی به دل اندوهگین من بی اندازد شاید من برای او یک هوس بوده ام مثل معتادی که وابسته ماواد میشه و او را به کمپ میبرن
شاید ان چیزی های که من در ذهن خود سپری میکنم با حال ان بسیار بسیار تفاوت داشت شاید اون ان را دوست داشت و ان . تو را سپس من را این چنین تنها و شکسته راه کرد و به دنبال معشوقه خود راه افتاد ..
داستانی از او/////️

حسرت تنها یادگاری است که از دست‌ها تو برای من به جا مانده و نمی‌توانم چیز دیگری را در میان دست‌های خالی مانده‌ام، تماشا کنم🖤🖤.........️

ایشالا میدن یکی از این روزا خبر مرگمو🖤
واسه کی مهمه بدتر خوشحال میشین..🖤🚶‍♀️️

ی فکت راجب پسرا
ما پسرا به درد نخوریم بی خاصتیم ارزش هیچیو نداریم پسرا واسه هیچکس هیچ سودی ندارن میدونستین🙂💔🖤🥀️

ولی اونی که الکی
هی پست میزاره
از همه تنها تره🖤🙂️

سخت نیست قوی بودن…
سخت اینه که هر شب قبل خواب
تمام دردهایی رو که گفتی «مهم نیست»
یکی‌یکی جمع کنی و
بی‌صدا باهاشون کنار بیای.
هیچ‌کس نمی‌فهمه
قوی بودن چقدر می‌تونه درد داشته باشه…
️

گاهی آدم به جایی میرسه که نه عشق براش معنی داره ، نه خانواده ، نه لبخند .
فقط یه دل خسته میمونه و یه ذهن پر از سؤال بی‌جواب
اونایی که گفتن “ ما همیشه کنارتیم ” رفتن ،
اونایی که گفتن “ دوستت دارم ” سرد شدن ،
و اونایی که گفتن “ فراموش کن ” نمی دونستن بعضی زخم‌ها فراموش نمیشن ، فقط یاد گرفتن چجوری لبخند بزنن وقتی که درد میکشن .️

و من نمی‌دونم؛ چقدر باید تورو گریه کنم، چقدر تورو وسط جمع ساکت بشم و برم تو خودم، چقدر تورو بنویسم، چقدر تورو شبا بیدار بمونم، چقدر تورو فکر کنم، یعنی باید بمیرم که بالاخره یک روز تموم بشی؟️

چرا انقدر بی‌احساس شدی ؟!

چون احساس ، اولین چیزی بود که ازم کشتن . 🖤⚔️️

بعضی وقتا آدم دوست داره گله کنه،
گفتی گله کن گریه کن اگه دلت پُره
سرمو گذاشتم روی شونت و اولین اشک که اومد
گفتی بدم میاد یه مرد گریه کنه...️

نمیدونم ها ولی هر کی از راه رسید یه خراش گذاشت و رفت️

من با تمام وجود دوستت داشتم بی آنکه حتی لحظه ای در قلبت جایی داشته باشم...هر نگاهت برایم امیدی بود هر سکوتت زخمی تازه و با اینکه میدانستم این عشق فقط در دل من زنده است باز هم هر روز برایت نفس کشیدم،بی آنکه بدانی.....💔️

مدت هاست که از یکدیگر دور هستیم و قلب هایمان به هم نزدیک نیست، تو را نمی‌دانم اما من بسیار بی قرار و چشم انتظار دیدن و به آغوش کشیدنت هستم.
و اگر روزی به یکدیگر رسیدیم و آن روز تو سهم دیگری شده باشی، به تو قول می‌دهم که دق خواهم کرد....️

تویِ قبرستونه تنفرم چالت کردم. (دل‌ بآخته مآدرم )️