با غریبه ها پیدات کردم!🖤️
تو آسمونا دنبالت میگشتم
با غریبه ها پیدات کردم!🖤️
با غریبه ها پیدات کردم!🖤️
4.7
غمگین خیانت دلشکستگی عمیق خیانت عاطفی یاس و ناامیدی تضاد آرمان و واقعیت این جمله کوتاه، تضاد عمیق میان آرمانشهر ذهنی و وا...
اگر بالو پری هم باشد دگر شوق پرواز نیست🖤👤️
3.7
روانشناسی فلسفی انگیزه درونی خودشناسی یاس و ناامیدی فقدان اشتیاق این عبارت عمیق، تفاوت میان توانایی محض و انگیزه در...
به نرسیدنها عادت کردهام، جزئی از وجودم شدهاند، حتی در تمامی داستانها و تصوراتِ پرداختهی ذهنم، خسته و پریشانم، گوشهای افتادهام و در حال سوگواری برای تلاشهای بیسرانجام میباشم.️
2.8
غمگین روانشناسی درماندگی آموختهشده یاس و ناامیدی روانشناسی تلاش بیسرانجام این احساس عادت به نرسیدن و خستگی مفرط، میتواند نش...
درگیر دنیایی شدیم که حتی تو قصه هاشم کلاغ به خونش نمیرسه چه برسه به آدماش:)′️
4.5
غمگین فلسفی یاس و ناامیدی حقیقت تلخ ضربالمثل نرسیدن به آرزوها این جمله با ظرافت به یک عبارت رایج در داستانهای ک...
مشابه ها
صورت آرزوهایم کبود است
عجب دست سنگینی داشت سرنوشت...️
عجب دست سنگینی داشت سرنوشت...️
4.6
غمگین شعر سرنوشت یاس و ناامیدی استعاره شعر معاصر این شعر با استعارهسازی بینظیر، آرزوهای سرکوبشده...
من بر چشمانم پارچه ای سیاه خواهم بست
تا هیچ چیز را نبینم
نه شکنجه را و نه چراغها را
تنها صدایشان را خواهم شنید
و هر چه را که بشنوم
لب باز نخواهم کرد
چرا که دهانم بوی مرگ می دهد️
تا هیچ چیز را نبینم
نه شکنجه را و نه چراغها را
تنها صدایشان را خواهم شنید
و هر چه را که بشنوم
لب باز نخواهم کرد
چرا که دهانم بوی مرگ می دهد️
2.1
غمگین شعر سکوت اجباری یاس و ناامیدی شعر معاصر عقبنشینی حسی این شعر عمیق به خوبی مفهوم «سکوت اجباری» و «عقبنش...
یه مردابه، یه مردابه، یه مردابه،
یه مردابه توی تن از فراموشی،
یه چراغی که میره رو به خاموشی،
نگردد شعله ور بیهوده میکوشی...🕯💔️
یه مردابه توی تن از فراموشی،
یه چراغی که میره رو به خاموشی،
نگردد شعله ور بیهوده میکوشی...🕯💔️
3.4
غمگین فلسفی غم و اندوه یاس و ناامیدی استعاره ادبی فلسفه وجودی این شعر با هنرمندی تمام، با بهرهگیری از تصویر قدر...
آدم ها در هیاهویی گمراه
همه کس در سیاهی
آسمان هایمان دگر رنگ دریا ا ندارند
بلکه شده آن رنگ باطلاقی که سراریز بود
و ماهی ها دست و پا میزنند(m. S) ️
همه کس در سیاهی
آسمان هایمان دگر رنگ دریا ا ندارند
بلکه شده آن رنگ باطلاقی که سراریز بود
و ماهی ها دست و پا میزنند(m. S) ️
2.1
غمگین فلسفی استعاره یاس و ناامیدی نقد اجتماعی آلودگی معنوی «آسمان باطلاقی» و «ماهیهای دست و پا زننده» در این...
و من نمیدونم؛ چقدر باید تورو گریه کنم، چقدر تورو وسط جمع ساکت بشم و برم تو خودم، چقدر تورو بنویسم، چقدر تورو شبا بیدار بمونم، چقدر تورو فکر کنم، یعنی باید بمیرم که بالاخره یک روز تموم بشی؟️
2.1
غمگین روانشناسی نشخوار فکری غم عمیق یاس و ناامیدی اشتغال ذهنی این متن به زیبایی چرخه بیپایان نشخوار فکری و عاطف...