متن های کوتاه غمگین / جدیدترین بیو های غمگین [دی 1403]

از بخت بد ما ستاره آسمونمون چراغ چشمک زن هواپیما بود

کاش میشد بعضی اوقات را مُرد

سرم تیر میکشه لبم وینستون

نیست مارا هوس زلف پریشان کسی🍃

تَنْهٰآیےیَعنےقَلبّ‌دَرد،دآرـی‌وهْیّشکےنِمیدؤنِهـ:)

غصه گرفته صورت دختری رو که یه روز به قشنگی لبخندش معروف بود:)

ما همانیم که به دریا حکم طوفان میدهیم

گیسوان تو پریشانتر از اندیشه ی من

توحال دنیای منو بهم ریختی....

سکوتـ قـوے تریـن فریاد استـ🎈

درمان نیستی دردم مباش

بنی ادم بنی عادت است

تو دیگه حواست نبود،
 منم دیگه تلاشی نکردم.❄️💫♥️

ماه او بودم، تا وقتی که شب به پایان رسید.🖤🌙✨

آشفته دلان را هوس خواب نباشد .....

ی وختایی ی چیزایی سهمت نیس بفهم

دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست...

نه دامیست نه زنجیر؛ همه بسته چراییم؟

چه زمستان ﻏﻢانگیز بدی خواهد شد ماه دی باشد و آغوش کسی کم باشد

ی خواب ک بعدش بیداری نباشه.

این قافله عمر عجب میگذرد ...

تو دل آدما هوا پسه رفیق
فرق داره نرسی یا نزارن برسی

واسه حفظ ظاهرم شده خوبم با همه...

ته دریای غم و غصه ی من ساحل نیست..

روی قلب من قدم زدن همه

•{سرتو که میندازی پایین، فکر میکنن خبریه!}•

درد اونجاست که طرف مجبور میشه بخاطر بی پولی عاشق کسی نشه ..!

پاییز در برگ های خشکیده اش، شعر را  محصور می‌کند 🍂