درد، تیشه بر استخوانم می زند… گریه امانم نمی دهد… سنگدل! بیا و ببین… چگونه مرگ، مرا به آغوشِ خویش می خواند! آخخخ از این همه بی وفاییَت… حالا بگو به قلب عاشقم چگونه بفهمانم که آغوش تو جای من نبود !️
همه مزه های دنیا را چشیده ام حتی تنهایی عاشقی بی وفایی… فقط مزه ی “ماندن یار” ماند که مزه مزه کردنش به دلم ماند… آخ… آخ که به یاد یارم دلم برای بودنش آب افتاد……️