زندگی یه تئاتری بود که یهو بهش دعوت شدیم و اصلا نمیدونستیم روی کدوم صندلی باید بشینیم .هاج و واج انتهای سالن وایسادیم و به تراژدی ای که صحنه رو در نور دیده بود خیره شدیم!️
وقتی حوصله سین کردن پیوی نداشتم پیوی تورو پین میکردم(: وقتی عصاب کسیو نداشتم حرف زدن باهات حالمو خوب میکرد(: وقتی حال چت کردن با کسیو نداشتم پیامتو درجا سین میزدم(: ولی خب تو اینارو نمیدیدی چون سرت جا دیگه گرم بود لعنتی💔️