ماند در سکوتِ بی پایانِ خود، بی آنکه آوازی بخواهد یا پروازی . شاید زندگی همین است: گاهی خالی از هرچرا، گاهی غرق در سایه های بی جواب. اما همین تهی شدن، شروعی ست پنهان،شاید نه برای یافتن شوق، که برای یافتن خودِ بی شوق. و شاید در این گمگشتگی، چیزهایی باشند که ارزشِ ایستادن داشته باشند: نسیمی که موهایت را نوازش می کند، فنجانی که هنوز گرم است، ستاره ایی که در سکوت به تو چشمک میزند. پس بمان. حتی اگر بی شوقی حتی اگر خسته ای️