بیو غمگین |متن کوتاه و غمگین

بغض یعنی دردایی که رسیدن به گلوت ...
بغض یعنی تنهایی و نمونده هیچکی کنارت...
بغض .....
بغض یعنی که غرورت نزارن بریزن اشکات...
بغض یعنی حرفایی که خشک شدن مشت لب هات ...
بغض یعنی شب های تنهایی و خرابی...️

ما گاردمونو آوردیم پایین تو چرا
مشت زدی !؟️

چیزی در من تمایل به فروپاشی داره اما نمی‌دونه از کدوم نقطه شروع کنه. این سنگینی پشت پلکام رو میبینی؟ از قصه و غصه نیست؛ یه آگاهیه که بهم می‌فهمونه هیچ دردی تازه نیست....
گریه فقط یه عادت قدیمیه و حالا من انگار مدت‌هاست که از این عادت‌ عبور کردم...️

من همون قهوه تلختم چای سردتم غروب جمعه‌تم کلاس دینی‌تم درصد منفی تستای درسیتم غروب سیزده به دردتم سردردتم پنج درصد آخر شارژ گوشیتم عجله وسط ترافیکتم صبح شنبه‌تم سرعت پایین اینترنتتم صدای بغض‌دارتم موجودی آخر ماه حسابتم استرس هفته‌ی قبل کنکورتم دروغ شنیدن از رفیقتم هفت سین بی سبزه‌تم خواب بد نیم‌روزیتم...
من همه‌ی اون چیزایی ‌ام که هیچوقت قرار نیست دوستشون داشته باشی(:️

از بس فرار کرده ام از جانِ خویشتن
درگیر نِسیان شدم از حالِ این بدن
بسپرده ام به دست فراموشیم ولی
کِی می شود فراموشم این جان پُر مَهَن؟!️

تو خنده من را میبینی و.....
به دیگری میگویی:چه شاد است!و چرا درمانده نیست!؟
اگرچه نمیدانی من ز ندانستن اینکه به کدامین‌ درد هایم ناله کنم میخندم:)
تو از داستان پشت خنده هایم چه میدانی؟
در زمین!من مقتول ام و گذشته قاتل روح من:)
و بین این دیوانه خانه تو روانی ای هستی که قضاوت میکند خنده هایم:)
️

شده تقدیر کسی باشو قسمت نشود ؟
سالها گیر کسی باشو قسمت نشود ؟
شده یک عمر ازاد و رها باشی و تا عمق وجود رام و تسخیر کسی باشو قسمت نشود ؟
شده تا گلو پیر کسی باشو قسمت نشود ؟️

به آدما اعتماد نکنین؛ بغلتون میکنن، کلی حرفای قشنگو خوب میزنن، بعد که شروع به ساختن خاطره‌های قشنگ میکنین یهو ولتون میکنن و میرن.! 🙂️

او تنه‌ زخمی ام را دید گفت خوب میشود ....
دست و پای شکسته ام را دید و گفت جوش میخورد.....
اما فقط بخاطر زخمی کوچک که برای محافظت ازش به وجود آوردم ..... ترکم کرد :)
تو به این وفا میگویی؟️

چه قشنگه کارما اما دردناک
جالبه چه سریع جامون برعکس شد روزی که التماست میکردم نری و گفتی ولم کن حاضرم بمیرم کنارت نباشم و امروز که نیاز داشتی بهم من با حرفای رسمی باهات صحبت کردم انگار که غریبه ای بیش نبودی...:) ️

هیچوقت تنهایی واقعی رو حس نکردم...
ولی الان ک دوتاشون نیستن درک میکنم:)

میشه بیایید؟؟😞😞🖤🖤😔😔🚬🚬🥀🥀🪦🪦⚰️⚰️💔💔
️

هنوز هم وقتی چشماتو میبینم ...
ناخداگاه لبخند میاد رو لبم:)
هنوز هم وقتی لبخندتو میبینم...
ناخداگاه خوشحال میشم:)
هنوز هم وقتی خوشحالی تو میبینم...
حسرت قربونت بشم ها و بغل کردنات به دلم تازه میشه!:)
هنوز هم وقتی قربون و بغلش میکنی یکی دیگه میشی...
ناخداگاه گریم میگیره:) «که من چیکار کردم که رفتی!:)»





☆ســِتـٰآرہ آبـَـــے☆️

من میدونم برات فقط یه سرگرمی ام میدونم همش یه بازیه ولی نمیتونم بذارمت کنار چون میترسم دیگه قلبمو نتونم بعدش حس کنم و بعدا حسرت بخورم که کاش بیشتر باهات وقت میگذروندم مث اون جمله که میگه «غمگینم میکند اما نمیتوانم رهایش کنم؛ او اخرین کسی است که در من حسی ایجاد میکند! ️

کاش مرتضی پاشایی بودم. تمام حرف‌هایی که ممکن بود یک انسان غمگین زمانی بزنه رو زده بودم و الان با خیال راحت در یک خواب ابدی ۱۱ ساله بودم...️

- وقتی داری براش اشک میریزی ینی یه حسی بهش داری که فراتر از عشقه و داره کل وجدتو نابود میکنه:))
و منی که کلی به خاطرت گریه کردم'؛️

اون دختری ک یروز میگف (خوشم نمیاد یکی تو پیجش فاز غم بگیره
چیه ترند شده خدایی؟
خوشحال باش بابا)

الان خودش از هرچی ادم تو تاوه غمگین تر و شکسته تره..:) ️

نامه ای برای خانوادم:
چطور میتونم باور کنم دوسم دارین
با اینکه خودم از خودم متنفرم؟!️

تو رفتی و دل من
هنوزم تو خیالته
شبام بی‌تو یخ زده
دلم تنگِ یه حالته

کوچه‌ها بی‌تو ساکتن
قدم‌هام بی‌صدا شدن
تا اسمِ تو میاد وسط
چشمام از هم جدا شدن

رفتی ولی نمیره از
دلم یادِ قدم‌هات
تنهایی یعنی هر شبم
بیدار موندن تا سحرگاه

دلم مونده رو دستم
کسی نیست که بفهمه‌ش
بی‌تو هرچی گذشته بود
حسرت شد و فقط غمِش️

غمگین ترین اهنگی ک گوش دادی؟
اهنگ داریوش:)
بنام فریاد زیر اب:)))
هعی😭💔🖤🥀️

حرف هایم که نه
از صدایم انگار به اتمام رسیده بود؛️

تو این دورِزَمونه به هیچ کسی نباید اعتماد کرد حتی خانواده ات 💔️

دل آدم برای این حجم از دلتنگی خیلی کوچیکه
مثلِ اونجایی که حمید مصدق میگه :
آنکه جانم را سوخت
یاد می آرد از این بنده هنوز ؟!
: ) ️

حتی فک کردن به اینکه با یکی دیگه بره تو رابطه یکی دیگرو بغل کنه دستای یکی دیگرو بگیره اونو ببوسه به یکی دیگع بگه دوسش دارم قلبمو به درد میاره.. ️

اوتلاش‌میکردکه‌حالش‌خوب‌شود
وانسان‌شادی‌باشد؛
قدم‌میزد،میرقصید،گریه‌میکرد،کتاب‌میخواند،
سفرمیرفت،بادوستانش‌وقت‌میگذراند
لباس‌میخرید،فیلم‌تماشا‌میکرد،سینما‌میرفت
گُل‌میخرید،آشپزی‌میکردو‌درس‌میخواند
امابازهم‌چیزی‌از‌سنگینی‌قلبش‌کم‌نمی‌شد؛
‌ ‌‌ ‌ ‌انگار‌خلأای‌دراوبودکه‌باهیچ‌چیز‌پُرنمیشد!

‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ 𝗺𝗻 𝗯𝗮𝗱𝗲 𝘁𝗼-️

- رهایش کردم ؛
بی آن ك برای آخرین بار در چشمانش غرق شوم . .
دیگر هیچ‌چیز نمیتواند مرا از پا درآورد .
من تا آخرین نفس جنگیدم و باختم . .
️

نمیخام با کسی برم دیگه توی𝗙𝗮𝘇𝗲𝗹𝗼𝘃𝗲❌️
چون عشقای امروزی میده بویه𝗙𝗮𝘇𝗲𝗹𝗮𝗯🤢🚬
قلبم هزار تیکه شده مثه𝗣𝘂𝘇𝘇𝗲𝗹𝗮💔
قلبمو فروختید بدتر از همه𝗞𝗮𝘀𝗲𝗯𝗮💘💤️

مادران سرزمینم
پسراتونو جوری بار بیارین که هوس تجاوز به دختری نکنه
خیلیا اومدن پیشم از درد تجاوز گفتن️

در نامه آخرش نوشته بود
"اری، بعد پنج سال دوستی او را ترک کردم
او تنها خداحافظی کرد و این آخرین صحبت ما بود
هزاران آرزو و رویا هرشب با هم می‌ساختیم
میدانی؟ او تنها یک دوست نبود
او در زندگی من مادرم بود، خواهرم بود، دلیل لبخند ها و زندگی من او بود
اما آدمیزاد است دیگر
بلخره جایی خسته میشود و رفتن را به ماندن ترجیح می‌دهد
دگر از این که همه و همه را درون خود بریزم و سخن نگویم داشتم به دیوانگی می‌رسیدم
تنها یک قدم با تيما️