بیو غمگین |متن کوتاه و غمگین

یه عمره دارم تظاهر می‌کنم خوبم،
که کسی نپرسه چی شده…
اما ته دلم می‌دونم،
هیچ‌وقت دیگه مثل قبل نمی‌شم
️

چطور به دلم بفهمانم كه دوريت خيلى درد دارد
دليل حس دوست داشتنت براى من بى تفاوت نباش جانان️

هیچکی الکی نمیره تو لاک خودش.!
یکی ناامیدش کرده.
یکی نادیده گرفته شده.
یکی دلش شکسته.
یکی آرزوهاش اتیش گرفته‌.
و بدترینش اینکه تمام اینکارا رو کسی انجام میده که با تموم وجود بهش اعتماد داریو دوسش داری..:)‌....💔️

اولین شبی رو که به خاطرت گریه کردم یادمه
نمیدونستم چمه فقط میدونستم دلیل این چشمه ی اشکی که جلوم راه افتاده تویی
مقصر نیستی نه تو کاری نکردی
کسی که توی این داستان حساسه و بی منطق کار میکنه منم
احساساتم منطق سرشون نیست
و از اون شب کارم شده گریه کردن واسه ی تو
بعضی وقتا فقط قلبمه که گریه میکنه و روحم دیگه اشکی نداره️

هـَمــه بـدهـی هـایـم را هــَم کـِـه صـاف کـُـنـم
بــه ” دل خــود ” مــدیـون مـی مانم…🌱
بــرای تـمـام
“دلــم مـی خـواسـت هـای”
بی جواب مــانـده اش... 🖤️

انࢪوز گࢪيه نڪࢪدم ولي..

ࢪوز بعدش وقتي كه به سرويس مدرسه نرسيدم گريه كردم
وقتي لباسم به دستگيره در گير كرد گريه كردم
وقتي بچه تو خيابون ديدم كه داشت گريه ميكرد گريه كردم
وقتي حوصله نداشتم غذاي موردعلاقمو درست كنم گريه كردم..

روز بعدش هم اون آدمِ دو روز قبل نبودم و از اون موقع ديگه گريه نكردم️

مرگ غم انگیز پسر ایران رو به همه ی شما تسلیت میگم
آرام بخوابی پسر ایران .
#صابر کاظمی️

خندیدن بعدش ی آه سرد از ته دل کشیدن

چه مزه ی خوبی داره .

انگار نمک رو زخمت می پاشن.️

چرا انقدر بی‌احساس شدی ؟!

چون احساس ، اولین چیزی بود که ازم کشتن . 🖤⚔️️

آتش تو
آن دوری تو آتش‌ چنان می زند
کزآن آتش سوزان به جان می زند
چون که دلم ز آن فراقت بسوخت
تاکه آن لالهٔ من برگ خزان می زند..
عارف..🌷💚🌷️

چند سال از رابطه ای که داشتیم میگذره ولی هنوزم که هنوزه
خاطراتمون از یادم نرفته و همیشه به یادش میمونم با اینکه کلی بهم زخم زد و از هر نظری داغونم کرد ولی من هنوزم رو
توی قلبم جاش میدم 🖤.....️

اندوه که از حد بگذرد جایش را می‌دهد به یک بی‌اعتنایی مزمن. دیگر مهم نیست بودن یا نبودن، دوست داشتن یا نداشتن. آن‌چه اهمیت دارد یک کشتار رخوتناک حسی است که دیگر تو را به واکنش نمی‌کشاند و در آن لحظه در سکوت فقط نگاه می‌کنی.
️

دلش پر بود
آنقدری که زورش بجای رسیدن و جلوگیری پاشیدن کلمات از دهان دیگران و بریدن نیش زبانشان، پاشیدن خون و بریدن رگ دستش میرسید️

مقصد.واسه.قصه.هاست 🈵⚜
•
#دنیای.ما.فقط.جاده.داره 💯🈴
•
#نکشیدی.که.بدانی.چی.کشیدم 🐲🐉
•
#قصش.درازه ♻️🉐️

پارت 12:
یهو جلو چشام سیاهی رفت انگار بی هوش شده بودم صبح شده بود با نور خورشید که خورد به چشام‌ بیدار شدم گیج بودم همش اون صحنه جلو چشام بود واقعا ترسیده بودم میدونستم اگه بیشتر اینجا بمونم تنها حتما اتفاقی برام می افتاد ولی یک دفترچه که داخل یکی از جعبه های کارتونی بود رو برداشتم میدونستم که حتما یک چیزای توش نوشته شده.️

بعضي بازي ها برنده ندارند ...
مثل بازي با دل آدم ها ؛
چون اوني که دلش شكسته ، خودش رو ميبازه...
و اوني که دل دیگران رو شکسته ، شرافتش رو..🖇💔️

و من نمی‌دونم؛ چقدر باید تورو گریه کنم، چقدر تورو وسط جمع ساکت بشم و برم تو خودم، چقدر تورو بنویسم، چقدر تورو شبا بیدار بمونم، چقدر تورو فکر کنم، یعنی باید بمیرم که بالاخره یک روز تموم بشی؟️

سکوتِ بعد از دست دادن امید!
سکوتِ بعد از نگاه کردن به عکس کسی که دیگه کنارت نیست!
سکوتِ بعد از شکستن قولی که بهت دادن!
سکوتِ بعد از رد شدن از جایی که کلی خاطره داشتی!
سکوتِ بعد از خوابی که فکر کردی واقعیه!
سکوتِ بعد از پشیمونی از خوب بودن!
سکوتِ بعد از بو کردن عطر قدیمیت!

شما بگین سکوت بعد چه لحظه ای؟!️

اون می‌گفت دیگه احساساتی نداره و دیگه براش هیچی مهم نیست
ولی..اون فقط مخفیشون میکرد، اون به همه چیز اهمیت میداد اون احساساتی بود ولی پنهانش میکرد چون می‌ترسید دوباره ضربه بخوره و،دوباره آسیب ببینه..؛️

به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد.
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد.
لب تو میوه ی ممنوع،ولی لب هایم
هرچه ازطعم لب سرخ تو دل کند، نشد.
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس! هیچ کس اینجا به تو مانند نشد.
هرکسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد.
خواستند از تو بگویند شبی شاعر ها
عاقبت با قلم شرم نوشتند، نشد.
-فاضل نظری.️

سیگاری نیستم ولی تمام مشکلاتمو از بهمنی میکشم که سال 57 روشن شد…💔️

او ان را دوس داشت ولی من به او فک میکردم
فک نکنم دیگر حتا سراغی از من بگیرد یا شاید نگاهی به دل اندوهگین من بی اندازد شاید من برای او یک هوس بوده ام مثل معتادی که وابسته ماواد میشه و او را به کمپ میبرن
شاید ان چیزی های که من در ذهن خود سپری میکنم با حال ان بسیار بسیار تفاوت داشت شاید اون ان را دوست داشت و ان . تو را سپس من را این چنین تنها و شکسته راه کرد و به دنبال معشوقه خود راه افتاد ..
داستانی از او/////️

گرما ما دلتنگ هستیم او بی قرار
او کل زندگی من بود من کل وجود او
فراموش کرد ما فراموش کار نبودیم
از دست این علاقه وقتی رفت بی قرار شدیم
️

دروغ گفتم!
هرگز بهتر نشدم؛ فقط دیگه راجبش حرف نزدم:)
️

برای انسان‌بودن زیادی ناکافی هستم.
دوست داشتم گل بابونه‌ای باشم که با بوسه‌ی خورشید، روزهایش گرم میشد. ابری نرم که در آغوش باد، سفر را تجربه می‌کرد. درختی کهنسال که آرزوهای کودکان را می‌شنید و با لبخندی به بازی آنها نگاه می‌کرد. نور خورشید که امید را به زمین می‌بخشید. آهنگ موردعلاقه‌ی یک‌فرد که لحظات را با آن زندگی می‌کرد. کتابی که کلمات محزون را در آغوش گرفته بود. یک روح، یک قلب، چشم، پروانه. دوست داشتم هر چیزی باش️

خودمو فقط برا یه نفر سر پا نگه داشتم و اگه اون یه نفر از پیشم برا همیشه بره قلبم که هیچ مغزمم که همیشه خودشو خوب نگه میداشتم نابود میشه️

همه میگن،به فکرش نباش،بیخودی میگردی این همه تلاش ،اون دیگه رفته،برنمیگرده،اینجوری بهتره براش
میدونی آخه من کم دیدمت توی مغزمه تصویر خندیدنت
عیبی نداره برو بخشیدمت کاش از اون اول نمیدیدمت️

نمیدانم دارم روزهایم را میکُشم یا روزهایم دارند مرا میکشند...!
در هر صورت جنایتی در حال وقوع است...!️