حال دلش خراب است. مانند طوفانی در روستای کوچک . روزی در حال ذوق و محبت ؛ و روزی در حال اشک ریختن و فریاد زدن . دلش نیز حالش را نمیداند ! روزی اورا دوست دارد و روزی از او خسته . گمان میکند در دنیای تاریک خود گیر کرده و است و راه بیرون آمدن ندارد . مانند پرنده در قفس - _اولــین نگــاه️