بیو غمگین |متن کوتاه و غمگین

یه وقتایی میزنه به سرم میگم گور بابای عشق و عاشقی. منتظرش بمونم که چی؟ بره دوراشو بزنه بیاد که چی بشه واقعاً؟ اصلاً بر فرض محال که برگرده، بعدش میتونم مثل قبل دوسش داشته باشم و با آرامش کنارش قدم بزنم؟ با خودم میگم بابا بنداز بره خاطراتشو، چشاشو، صداشو کلاً بندازش دور، چه خیری برات داشته آخه. همینجوری ساعت ها با خودم کلنجار میرم که چرا باید دوست داشته باشم؟ آخرش خسته که میشم و به هیچ نتیجه ای نمیرسم، یه نفس عمیق میکش️

~چه بد که باید جلوی گریت و بگیری و بخندی تا کوچیک نشی~️

حتی با اینکه الکی میگفتی دوست دارم و من اینو میدونستم
بازم قلبم انگار داش از جاش درمیومد️

بُهت همون لحظه مهمی
که میفهمی هیچ راهی
وجود نداره به غیر از
تغییر...☹🖤️

‏غمگین ترین قسمت ماجرا اونجاس که میدونی منطقی نیس ولی دلت نمیذاره تمومش کنی️

ܩܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ܭ ܩࡐ‌ܝ‌ܥ‌‌ ࡅ߭ࡈ߭ߊߺܝ‌ ܢܚ݅ܩߊ ܩܥ‌‌ࡅ߳ࡅ࡙‌ܢܚࡅ߳ߺߺܙ ܢ̣ࡅ࡙‌حࡐ‌ࡎܠܘ ࡐ‌ ܫ̇ܩܭَࡅ࡙ࡍ߭ ߊ‌ܢܚࡅ߳. ܠࡈߊߺܦ̇ߊ ܢ̣ߊ ߊ‌ࡐ‌ ܩܣܝ‌ܢ̣ߊ‌ࡍ߭ ܢ̣ߊ‌ܢܚ݅ࡅ࡙ܥ‌‌❤️‍🩹🙂🚶🏼‍♀️🥀️

من از بس مواظب بودم تا کسیو نشکنم ؛ به خودم نگاه کردم و دیدم تیکه تیکه‌ام...️

گاهی اوقات حس تکرار یک لحظه
دیوونه کننده ترین حس تو دنیاست🙃🖤
️

من ازاون شبی که نفسم به نفست خورد دیگه ادم سابق نشدم🍷🚬️

همون پسری که از تاریکی میترسید الان شب رو دوست داره 🖤🙂️

مهربون ترین قلب ها
تو بدن عصبی ترین هاست🙂🐾️

اون شبی که
حالت بد بود و با خیال راحت رفتی قدم زدی و سیگار کشیدی و خودتو تخلیه کردی
یکی یه گوشه نشسته بود و بی صدا تا صبح گریه میکرد و زل زده بود به اتاق تاریک چون فقط دختر بود ️

هرچی بزرگتر شدیم دنیا لاشی تر شد... :)️

من تحقیق کردم
همه اونایی که میگفتن اگه بری میمیرم ،
زنده ان 😏️

واس کسی مردم که بود نبود من براش مهم نبود ️

یه جا نوشته بود که:
وقتی یکم شکر می‌ریزی تو چایی، همش هم که بزنی درسته دیگه تو چایی دیده نمیشه، ولی دیگه هر کاریش بکنی بازم مزه شکر رو میده.
قشنگ ترین تعریف فراموشی بود.
بفهمین.
نمیشه فراموش کرد.
نمیشه...!(:🖤

️

و شبیـ هست که نباشد پس ان #فردایی :( ️

شاید از این‌همه "شاید" خسته شدم‌‌!🌚🕸️

• این مو سفیدای رو سرمون ارث بابامون نیست،‏
حرفای نزده تو دلمونه...!💔✨️

ܢ݆ߺܢܚ݅ࡅ߳ߺߺܙ ܠܢ̣ܟܿࡅ߭ܥ‌‌ܩܢ ܣܩܘ ߊ߬ࡍ߭ ܥ݆ࡅ࡙ܝ̇‌ܨ ߊ‌ܢܚࡅ߳ߺߺܙ ܭܘ ࡅ߳ࡐ‌ ܣܝ‌ܭَܝ̇‌ ࡅ߭ܟܿࡐ‌ߊ‌ܣܨ ܦ̇ܣܩࡅ࡙ܥ‌‌... ️

دیشب خوابشو دیدم
خواستم بغلش کنم
نمیدونم چی شد کشید عقب تو دلم موند
یهو سرم داد زد گفت مگ نمیبینی دیگ دوست ندارم دیگ از چشام افتادی
دیگ دیره نمیبینی ازت خستم گفتم عیب نداره
خواستم برايه یه لحظه دستاشو بگیرم آخه آخه..
دلم پر میکشید دستاشو از حلقه دستام کشید
دستاشو محکم دوباره گرفتم ک نکشه از دستام
بعد یهو از خواب پریدم دستو دهنم هنو گرم بود
داشتم گریه میکردم
همه اینارو گفتم بگم دلبر هیچی نیس تو با خیالت️

عشق گر به سامان نرسد...
جان گیرد...💔🥀️

جدیداً ارتباط گرفتن با آدما اینجوری شده که یا هنوز عاشق فرد قبلی زندگیشه، یا ازت فرسنگ‌ها دوره، یا داره مهاجرت میکنه، یا ازت سالها بزرگتره، یا با همه حرف میزنه و اصلا نمیشه روش حساب کرد و یا کلا رابطه نمیخواد و صرفا میخواد وقت بگذرونه :\️

وقتی از من دور میشی من احساس میکنم شبیه یه نقاشی بودم که روشو خط خطی کردن. احساس میکنم منو تو یه سیاره دیگه تنها ول کردن. ببین وقتی ازم دور میشی احساس یه آدم گمشده بین چند میلیارد آدمو میکنم.️

دلم گریه میخواد ب وسعت اقیانوس..... 💔🌊️

.
سر باخت من هر ثانیه شرط بندیه .️

دلم بیقراری میکند ،
در دلم آشوب بزرگیست
قلبم ویران شده
احساساتم مرده است
زندگی بی معنا شده
روزهارا میگذرانم
به امید روز بعدی
و روز بعدی
من بهر چه آمده ام؟
دلیل بودنم چیست
مهم نیست ،
میروم جایی دور اما نه دور در همین نزدیکی
دور از آدمها جایی که قلبم در عذاب نباشد!️

چی باعث شده گریه کنی؟
حرفاش و عکساش. خاطره هاش
اینکه در حین نزدیکی دوره! :) ️