#ایوان_کلیما تو یکی از بخشهای کتابش قشنگ حالِ دلمو میگه: «دلش میخواست به تنهایی از آنجا برود و تا حد ممکن دور شود. به جایی برود که هیچکس را نشناسد، که غریبهها واقعا غریبه باشند، که در آن اصلا آدمی وجود نداشتهباشد، فقط صخرهها باشند و پرندهها…»️
فاجعه اونجاست که یه نفرو به همه دنیا و آدماش ترجیح میدی ، بعد همون یه نفر ساده ترین چیزها رو به تو ترجیح میده! به قول شاعر : وای بر من، تو همانی که امیدم بودی؟! ️