متن های غمگین / جدیدترین متن غمگین [دی 1403]

ی وختایی ی چیزایی سهمت نیس بفهم

دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست...

نه دامیست نه زنجیر؛ همه بسته چراییم؟

چه زمستان ﻏﻢانگیز بدی خواهد شد ماه دی باشد و آغوش کسی کم باشد

ی خواب ک بعدش بیداری نباشه.

این قافله عمر عجب میگذرد ...

تو دل آدما هوا پسه رفیق
فرق داره نرسی یا نزارن برسی

قرینه چشمانم لب به اعتراض گشوده اند
آزادی اَشک هایِ در بند پلک را میخواهند

واسه حفظ ظاهرم شده خوبم با همه...

تا میخندم الکی حال خودمو میگیرم
درگیری با خودمه تهش خودم بد میمیرم

ته دریای غم و غصه ی من ساحل نیست..

روی قلب من قدم زدن همه

یکی بود که اونم رفت . . .

کاش از اول غیر از خدا هیچکس نبود !

من یه آدمِ ساده ام که تمام احساساتشو پشت خوشحال ترین لبخندم پنهان میکنه :)

از خودِ صبح فقط منتظرم شب بشود
تا پتو را بكشم روی سرم؛ گريه كنم  :)

•{سرتو که میندازی پایین، فکر میکنن خبریه!}•

درد اونجاست که طرف مجبور میشه بخاطر بی پولی عاشق کسی نشه ..!

پاییز در برگ های خشکیده اش، شعر را  محصور می‌کند 🍂

بلندترين فرياد دنيا اشکى است که بی صدا از گوشه ی چشم جارى مى شود :)

جهان و کار جهان
جمله
هیچ
در هیچ است.

دیگِه نباید از کسی بِپرسی شیری یا روباه بایَد بِپرسی گرگی یا لاشٓی!😏

‏اینقد به چیزایی که میخواستم نرسیدم که دیگه هیچی نمیخوام کلا

‏هم خودم آدم خسته کننده ای هستم و هم زود از آدما خسته میشم

میدونی؟
دارم نفس کم میارم🚶‍

‏بعضی حرفارو هیچ جا و به هیچکی نمیشه گفت فقط باید گریشون کرد

‏ميگذره ولي ردش ميمونه...

‏ولی بال هایِ کسی که براتون پَر میزنه رو نَشکونین ...

[من را بگذارید بمیرد به درک:)🕸🦄]