متن های شعر غمگین / بهترین متن شعر غمگین [پیشنهادی]

هَر وَقت اومدم از آسمونم دوخَط بنویسم.....
نمیدونم؛ آه عَجیبی وجودمو گرفت..
غَمِ به معنای واقعی، وایب لبخَند دَرد کشیده یک پدرِ..🥀
این خط خودش یک کتاب صحبته اگه بفهمیش!!️

میدونم بدت میاد ع قرمز
پ نمیزنم رگو وقتی تو وانم ...🤧✨️️

شب به گلستان تنها منتظرت بودم 🙂🖤️

در قلبم کتابخانه‌‌ی متروکه‌ ایست
و تو ،آخرین کتابی که خواندمش🖤!️

در قلبم کتابخانه‌‌ی متروکه‌ ایست
و تو ،آخرین کتابی که خواندمش🖤!️

_‌تو‌چه‌کردی‌با‌من‌‌که‌حتی‌خیالتم‌نمیگذارد‌زندگی‌کنم‌؛)

️

دلم سوگواری عمیق برای اوضاع روحی و حالم را میخواهد اما نمیتوانم آنقدر  در شلوغی غرق هستم که فرصتی برای این کار را ندارم:)️

_میبوسَمت‌دَر‌طُلوعِ‌آزادی‌؛))️

ای آنکه دوست دارمت ، اما ندارمت
جایت همیشه در دل‌ِ من درد می‌کند ❤️‍🩹.

بغض‌ِ‌این‌بیت‌ . .️

و کاش شبی این روحِ سرد و تاریک، جسمِ خسته مرا ترک کند...
️

ز من لبخند میبینی ولی جانم پریشان است:) ️

بوسه از لعل لبت را به رقیبم دادی ؟
مرض قند بگیرد که‌ دلم را خون کرد..️

جایش خالی خواهد ماند و جای خالی‌اش از
همه‌یِ آنها که هستند زیباتر است..! ️

نام آن آموزگاری را که در یک نیم روز
دانش آموزان عالم را چنین دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد در جهان
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند
"السلام علیک یا اباعبدالله الحسین"🖤
️

آنکه بیش از دگران در دل ما جا دارد
بیشتر میل به آزار دل ما دارد🖤:)️

♛رُفَقا آمَدَن♛
☠دُشمَن به فَریاد بِرَس☠️

اندکـي جواني داشتیم..
آنهم در غم و اندوه کذشت:) ️

گفت : برای یه قطره اشکت دنیا را به آتیش میکشم ، به اشتباه خودم را سوزاند.. :))️

اینجاّ کَسیـ نیسـ حرفِش سَند𓍯
اینـ آدَما فَقَـ‌ میخانـ قَلب بِشکَنَنـ♬𑜷️

تا خرخره از حرف پرم با که بگویم؟!
این شهر پر از کور و کر و لال و نفهم است.️

گفت پیری درد بی درمان بگیری بچه جان!
او دعای کار سازی کرد و من عاشق شدم ...😔️

"چه بیهوده میگذرد این جوانی".. ️

فنجان قهوه ام از سردی نیامدنش درهم شکست !..️

دوست دارم که خودم را ز خودم دور کنم
خود من در خود من با خود من میجنگد️

ای بس ک نباشیم و جهان خواهد بود.
نی‌نام زمانه و نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبود هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود️

نفرینِ دگر در خورِ این جور ندارم
عاشق نشود آنکه مرا از تو جدا کرد...
`حزین ‌لاهیجی ️

در زمان گم شدم جایی بین دیروز و هرگز
زندگی به بدترین حالت ممکن راه عذاب دادن من را بلد بود خسته‌ام از این زندان که نامش زندگیست میگذرانیم جهانِ گذران را ز من لبخند می‌بینی ولی جانم پریشان است و هیچکس نخواهد فهمید چه گذشت تا گذشت آنچه بر من گذشت
کوه غم بودم ولی در چهره‌ام لبخند بود
در جوانی پیر گشتيم خنده‌ها ترفند بود
هرگز کسی آنچه می گفت نبودگفت از حالت بگو گفتم دلی ویران سری حیران غمی پنهان تنی بی‌جان️

موندگاریتون کاش مثل گاز باشه نه مثل آب برق که میرین و میاین 🖤.️