بیو تنهایی |بیو تنهایی تلگرام و اینستاگرام

گفت از حالت بگو؟ گفتم :
دلی ویران، سَری حیران، غمی پنهان، تنی بی‌جان .️

#من تو را
با #خون‌دل
#از یاد بردم،
لطف کن
هر #کجا
#چشمت
به من
افتاد؛
#کج
کن
#راه
را.️

دلم می خواد آنقدر از آدما دور باشم
که دست کسی به من نرسه☺️

- من خسته‌ام از روابطِ انسانی ، همه چیز بی‌نهایت سخت و پیچیدست و هزاران احتمال وجود داره‌ ؛ و من فقط بلدم با گربه‌ها و کتاب‌ها ارتباط خوبی بگیرم . .️

خاطراتت بودن از خودت وفادار تر🙃😪️

مي توان در سن کم مانند يك انسان پير ،
قامتی خم ، دستی لرزان ، درد بسياری کشيد!️

    در  ان‍‌ت‍‌ظ‍‌ار  آرام‍‌ش‍‌...️

انسان با هرکسی دم خور شود، به مرور مانند او می شود.👀🔦️

پ‍‌س‍‌ر ا‍ز #د‍خ‍‌ت‍‌ر پ‍‌رس‍‌ی‍‌د ↓
ا‍گ‍‌ه م‍‌ن #ب‍‌م‍‌ی‍‌ر‍م چ ح‍‌س‍‌ی پ‍‌ی‍‌د‍ا م‍‌ی‍‌ک‍‌ن‍‌ی؟
د‍خ‍‌ت‍‌ر ب ش‍‌و‍خ‍‌ی گ‍‌ف‍‌ت ↓
خ‍‌و‍ش‍‌ح‍‌ال م‍‌ی‍‌ش‍‌م‍🙂😂👐🏻
ف‍‌ر‍د‍ا‍ی ا‍و‍ن ر‍و‍ز #ج‍‌س‍‌د پ‍‌س‍‌ر و پ‍‌ی‍‌د‍ا ک‍‌ر‍د‍ن ک ت‍‌و د‍س‍‌ت‍‌ش ی #نامـ‌ه ب‍‌و‍د ↓
{ ب‍‌ر‍ا‍ی #خ‍‌و‍ش‍‌ح‍‌ال‍‌ی‍‌ت ه‍‌ر ک‍‌ا‍ر‍ی م‍‌ی‍‌ک‍‌ن‍‌م #د‍ل‍‌ب‍‌رک‍‌م }
ب‍‌ا آد‍م‍‌ای م‍‌ه‍‌م ز‍ن‍‌د‍گ‍‌ی‍‌ت‍و‍ن ه‍‌م‍‌چ‍‌ی‍‌ن #ش‍‌و‍خ‍‌ی ن‍‌ک‍‌ن‍‌ی‍‌د🙂️

باور کن تو خَراب کردی همه چیزو خودتّ!️

تهش همش وصله یه عکس بود تنها یه عکس......️

عجب آهنگِ آشنایی ست ...
صدای گریه ام در تنهایی های عمیق و پُر رمز و رازم ;!
️

-روزامو‌دادم‌دیگ‌همیشه‌شب‌شد.‌️

یا مُنزَویم، یا دلگیرم . ️

دیــگِه دیــرِه؛
حَتــیٰ اَگــِه نـُـور بَرگـَـردِه،
تٰاریــکی، کـُـورَم کَـــردِه...️

‌مبتلا به تنهایی ام؛
آدم ها اثر نمی‌کنند.️

استخوان طاقتمان شکست؛ اما ادامه دادیم.
اصلاً امضای شخصیتمان شده بود: «دوام آوردن».
️

خنجری که از رفیقت میخوری حتی دشمنتم نمیتونست بزنه 🖤💔️

ح‍‌ال‍‌م #خ‍‌وب‍‌ه!م‍‌ث‍‌ل ب‍‌ی‍‌م‍‌اری ک‍‌ه گ‍‌ف‍‌ت خ‍‌وب‍‌م ول‍‌ی ف‍‌رداش #مُ‍‌‌رد...! 🙂 🥀
️

‌
ای‍‌ن‍‌ق‍‌د ن‍‌داش‍‌ت‍‌م‍‌ت ک‍‌ه‍ ی‍‌ادم‍ ن‍‌م‍‌ی‍‌اد داش‍‌ت‍‌ن‍‌ت چ‍‌ط‍‌وری ب‍‌ود . . !(:
‌
️

برات مینویسم به اندازه تمام شبهایی که دور بودیم..
به اندازه تمام قطره‌های اشکی که برات ریختم..
به اندازه روزهایی که گذشت و تو ، نبودی...:)️

عمدا دارم به بطالت می‌گذرانم ؛ عمدا ؛ عمدا .️

دلم خوشی میخاد ، خوشی بزرگ که نمیشه کوچیکم نمیشه؟ باید از خوشیام برا خوشیا خانوادم بگذرم ️

عادی شدن منو میترسونه ، عادی شدن ذوقی که برای کار داری ، عادی شدن قشنگی های کوچیک اطراف، عادی شدن روابط ، عادی شدن حس ها ، عادی شدن زندگی ...️

نوشته بود:
"آنقدر تجربیات مهم زندگی‌اش را در تنهایی گذرانده بود که هنگام مرور خاطراتش به جای آنکه با آدم‌های مختلف مواجه شود، با تنهایی‌های گوناگون خود روبه‌رو می‌شد."️

شاید کسی که در صد سالگی می میرد، همان ترسی که در شش سالگی گلویمان را می گیرد، حس می کند؛ وقتی که شب است و مادرمان برای خاموش کردن چراغ به اتاق می آید.....️

بنظرم افسردگی مثل خونریزی داخلی میمونه. کسی متوجهش نمیشه اما فقط خودتی که میدونی....چقدر درد داره و داری نابود میشی:)️

فقط تنها کسی که
پا به پام اومد...
کتونیم بود️