مثل آن مرداب غمگینی که نیلوفر نداشت ....! حال من بد بود اما هیچ کس باور نداشت ... خوب می دانم ؛؛؛ که تنهایی مرا دق می دهد .... عشق هم در چنته اش چیزی ازاین بهتر نداشت .......
《منهم در تردیدم ، من در این عرصهٔ آغشته به بغض لب ِ خندان دیدم ، چشم گریان دیدم ، گریه کردم اما بارها خندیدم !!' رمز بیداریرا پشت بیخوابی این ثانیهها فهمیدم تو به آمار زمین مشکوکی¿ من به دلهای زمین مشکوکم¡》‹📖'🔗›