مجموعه شعر های کوتاه برای بیو و استوری و کپشن | پیشنهادی

ابری رسید و آسمانم از تو پر شد

بارانی آمد ، آبدانم از تو پر شد

نام تو اول بغض بود و بعد از آن اشک

اول دلم پس دیدگانم از تو پر شد

•حسین منزوی
 

خواهی نشکند دلت از سنگ مکافات‌ نشکن دل کسی را که در این خانه کسی هست

موهای تو در تارهای حنجره‌ام گیر کرده‌اند !

من اگر
به فصل آغوش تو برسم
بهار می‌شوم 
شکوفه می‌دهم 

 • حمیدرضا عبداللهی

‌
گوشه ی چشم مست تو

گفت‌ و شنود می‌ کند...

عاشقی ها میکند دل اگر چه میداند که غم

لحظه لحظه ازبرایش نوحه خوانی میکند...

خرمن گل ها به باد رفت و به دل ها
نیش ندامت خلید و خار ملامت :)

به چهره ها و راه ها 
چنان نگاه می کنم 
که کور می شوم 
چه مدتی ست دلبرا،
ندیده ام تورا؟ 

•رضابراهنی

زنهار تا توانی اهل نظر میازار دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده

جان و دل کردم فدای مهر تو خاک پایت باد سر تا پای من

شیفته ی این جمله های ساده ام که خیلی 
فشرده حرفِ زیادی در خود دارند : 
اما تو کسی را از دست دادی ، که آغوشش 
برای تو ، گسترده تر از وطنت بود ..

من را دوست بدار
به سانِ گذر از یک سمت خیابان به سمتی دیگر
اول به من نگاه کن
بعد به من نگاه کن
بعد باز هم به من نگاه کن!

جز دوستت دارم هایِ برگه هایِ دفترم ، چیزی از او نماند.

اگرچه تنگ دلیم اغلب از فراق، ولی
به وسعتِ دلِ عُشّاق سرزمینی نیست
#محمدسعید_زارع

وقتی از زبانت سروده شدم، نامم را جرعه جرعه نوشیدم...

یا وفا
یا خبر وصل تو
یا مرگ رقیب
بوَد آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟
 حافظ

به چهره ها و راه ها 
چنان نگاه می کنم 
که کور می شوم 
چه مدتی ست دلبرا،
ندیده ام تورا؟ 

•رضابراهنی

رویِ سطرِ آخرِ گریه‌هاش

خواب رفته است شاعر

•رضا کاظمی
 

بیم آنست کزغم عشقت/سر برآرد دلم ب شیدایی

دهانت را می بویند مبادا گفته باشی... دوستت دارم ؛ دلت را میپویند مبادا شعله شمعی در آن روشن باشد روزگار غریبی است نازنین... #احمد_شاملو