متن های بلند شعر / بهترین متن شعر [پیشنهادی]

...کودکم کودک بمان
دنيا بزرگت ميکند
بره باشي يا نباشي
گرگ ، گرگت ميکند
کودکم کودک بمان
دنيا مداد رنگي است
بهترين نقاش باشي
باز رنگت ميکند
کودکم کودک بمان
دنيا دلت را ميزند
سخت بي رحم است
ميدانم که سنگت ميکند...️

اول به مدینه مصطفی را صلوات؛ ‌ ‌ ‌⁹²❤️‌
دوم به نجف شیر خدا را صلوات ‌ ‌¹¹⁰❤️‌
سوم به کرب‌بلا به شمر ملعون لعنت ‌ ¹²⁸❤️ ‌
چهارم به توس غریب‌الغربا را صلوات‌ ¹⁰⁰¹❤️‌


اللهم صل علی محمد و آل محمد️

«می‌خندم تا کسی نفهمه که روزها بدون تو چقدر طولانی‌ن…
می‌نویسم تا حرف‌هایی که نمی‌تونم بگم، زنده بمونن…
در دل من قصه‌های نیمه‌کاره و خاطراتی که هیچ‌وقت کامل نمی‌شن، زندگی می‌کنن…
اینجا کسی که می‌بینی نیست، من واقعی پشت این سکوتم…»️

• قصه این است؛
که مهمان جهان شد تَنِ من....
• جشنی هم اگر باشد؛
بزرگتر شدن آرزوهایم مبارک....
• چه توان کرد که؛
عمر است و شتابی دارد...
• از میان تقویم؛
امروز از آن من است....
ای سازنده هر ساخته
سن جدیدمو قشنگ بساز
تولدم مبارک 🤍✨️

بیت آخر این غزل واقعا دردناکه...

ناگهان در کوچه دیدم بی وفای خویش را
باز گم کردم ز شادی دست و پای خویش را

گفته بودم " بعد ازین باید فراموشش کنم"
دیدمش وز یاد بردم گفته های خویش را

دیدم و آمد به یادم دردمندی های دل
گرچه غافل بود آن مه مبتلای خویش را

تا به من نزدیک شد، گفتم "سلام ای آشنا"
گفتم اما هیچ نشنیدم صدای خویش را️

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺍﺯ نمیﺗﺮﺳﻢ

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺑﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ!

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﮑﺮﺍﺭ نمیﺗﺮﺳﻢ

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻧﮑﺎﺭ نمیﺗﺮﺳﻢ

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﮑﺮﺍﺭِ ﺍﻧﮑﺎﺭِ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ!

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﺧﺘﻦ نمیﺗﺮﺳﻢ

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﺎﺧﺘﻦ نمیﺗﺮﺳﻢ

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﮐﻨﺎﺭِ ﺳﻮﺧﺘﻦِ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ!

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﺎﺧﺘﻦ نمیﺗﺮﺳﻢ

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﺎﺧﺘﻦ نمیﺗﺮﺳﻢ

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﺎﺧﺘﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺧﺘﻦِ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ!

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺱ میﺗﺮﺳﻢ

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﺯِ ﺑﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ می ترسم
️

می‌گویند دریا عاشق نمی‌شود…
اما من هر موجی را که دیدم،
شبیه دست‌هایی بود
که می‌خواستند کسی را عاشقانه در آغوش بگیرند.

دریا را دوست دارم،
چون مثل توست…
گاهی آرام،
گاهی طوفانی،
اما همیشه با دلی عمیق
که هیچ‌کس تا آخرش را نمی‌فهمد…🙂»️

بیا بریم یک جای دور
میشم برات سنگ صبور
بوی تنت،داغ لبات

دلم میخواد ببرمت یه جای دور از اون بالا توی سرمای هوا تو بغلت کل شهرو ببینیم ماه بالا سرمون باشه و من...
و من اینقدری تورو نگاه کنم تا سیر شم از نگاه کردنت
و اینقدری کنارت باشم که جون بدم و...️

فروغ خیلی زیاد گریه می‌کرد، من نمی‌فهمیدم چرا !
بعدها که بزرگ‌تر شدم و شعر گفتم و خودم با مردم زمانه طرف شدم و شنیدم که چطور راجع به من قضاوت می‌شود، گریه کردم و فهمیدم که چرا فروغ آن زمان گریه می‌کرد

- صحبت‌های فریدون فرخزاد️

سعی کردم که بمانی و بریدی به درک
کارمان را به غـم و رنج کشیدی به درک
به جهنم که از این خانه فراری شده ای
عاشقت بودم و هرگــز نشنیدی به درک
میوه ی کال غـزل بودم و از بخت بدم
تومرا هرگز ازاین شاخه نچیدی به درک
فرق خرمهره و گوهر تو نفهمیدی چیست
جنس پاخورده ی بازار خریدی بـه درک
دانه پاشیدم و هربار نشستم به کمین
سادگی کردی و از دام پریدی بــه درک
عاقبت سنگ بزرگی به سرت خواهد خورد
میکشی از شدیدی به درک..️

شعر خیلی زیبا:


وای اگر مَرد گدا ، یک شبه سلطان بشود
مثل این‌است که گرگی سگ چوپان بشود

هر کجا هُدهُد دانا برود کنج قفس
جغد ویرانه نشین مرشد مرغان بشود

سرزمینی که درآن قحط شود آزادی
گرچه دیوار ندارد خودِ زندان بشود

باغبانی که به نجار دهد باغش را
فصل‌هایش همه همرنگ زمستان بشود

ناخدا دلخوش این آبی آرام نباش!
وای از آن لحظه که هنگامه‌ی طوفان بشوَد

"سید مقتدا هاشمی"️

١٢٠٣

با ترانه هاى قلبم برايت ساز ميزنم

مى كويم عزيز تر از جانمى
صداى تيش قلبم تند تر ميزند
وقتى صدايمِ ميكنى جانم
مرا از جانم كَفتنات محروم نكن
زندكى بى تكراريست اكر تو باشى دليل زندكَيم
شر شر بارون شروع مرشود
و دل من بى قرار تو ميشود
ثانيه به ثانيه لحظه هايم بدون وجود تو
بى معناست🥲♥️🫶🏻️

✍✍✍

امشب بـه تو از راه رسيدم ، بغلم كن
جز بوسهٔ تـو خـواب نديدم، بغلم كن

بايد كه شبی در تبِ آغـوشِ تو باشم
طرحی دگر از عشق كشيدم، بغلم كن

امشب ز بلندای تو چون پيچکِ بيمار
یک‌بوسه فقط خيس دويدم بغلم كن

تنهايیِ من در شب و آغـوشِ نگاهت
سيبۍست كه از قافيه چيدم بغلم كن

صحنِ تو و اين ساحتِ آغوش مبارک
چون پنجره باز است، دَميدم بغلم كن

اين فالِ من و فالِ تـو و حضرتِ بيدل
من طالعِ خود را به تـو ديدم بغلم كن
️

‌‌‌‌
          ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 
            زِهمه‌دست‌کشیدم‌که

تُو‌بآشی‌همه‌ام❣♧♧♧♧

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️

می‌رسد روزی که بی هم می‌شویم
یک به یک از جمع هم کم می‌شویم
می‌رسد روزی که ما در خاطرات
موجب خندیدن و غم می‌شویم
گاه گاهی یاد ما کن ای رفیق
می‌رسد روزی که بی هم می‌شویم️

کردم از عقل سوالی
که بگو ایمان چیست
عقل بر دوش دلم گفت که
ایمان،ادب است
آدمیزاد اگر بی ادب است،انسان نیست
فرق مابین بنی آدم و، حیوان ادب است

#سعدی🌱️

"در آغوشت غرقم کن."
"با بوسه هایت آزارم بده."
"خودت را در پژواک ها پنهان کن."
"مرا ببوس،قبل از اینکه ناپدید شوم."
"قلب شیشه ای،دستان نرم،چشمان جادویی،بوسه های گرم و زیبایی غیرانسانی."️

🔸I love the moon
I love the silence of the night and the peace it brings

🔸Oh lovers of the night
My heart truly loves the creator of this beauty, and this is the song of love it sings

ترجمه:
🌙من عاشق ماه هستم،
عاشق سکوت شب و آرامشی که میاره

🌙 ای عاشقانِ شب،
قلب من عمیقا آفریننده‌ی این زیبایی رو دوست داره
و این ترانه ی عشقه که برای اون میخونه 🕊
️

♥️🍃
ازبس‌کهِ دوستَت‌دارم
فکرمیکنم؛دیگرهیچ دوست‌داشتنی
همرنگ دوست‌داشتن‌‌های‌ِمن نیست...!
تو معنیِ‌تمامِ‌رنگ‌های‌دنیایی.. 🥰♥💍
‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️

بعد مرگم سنگ قبر قیمتی خواهم چه کار؟!
دسته گل های قشنگ و زینتی خواهم چه کار؟!
خنده هایت را همین امروز میخواهم،بخند
بعد مرگم گریه و بی طاقتی خواهم چه کار؟! :)🥀🖤️

مینویسم نامه ای، روزی از اینجا میروم
با خیال او.. ولی تنهای تنها میروم
در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی؟!
شاید او حتی بگوید لایق من نیستی!
مینویسم من که عمری با خیالت زیستم
گاهی از من یاد کن؛ حالا که دگر نیستمـ..(: ️

گل رعنا
کجای ای گل رعناکه دستم راکنی بالا
به دیداره دلم آیی که بینم آن رخ زیبا
هر آنچه ناز داری خریدارم سر ان جان
اگر سختی هزار آید به عشق یارپابرجا..
عارف..🌷💚🌷️

✍✍✍

عاشق شدن را شاعـرانـه دوست دارم
دلبستـگى را بى بهـانـه دوست دارم

در لحظـه ى بـارانـىِ احسـاسِ قلبـم
بـاريـدنم را روى شـانـه دوست دارم

وقتی‌كه بغضِ من پريشان‌است بی‌تو
آهنگِ غمگيـن با تـرانـه دوست دارم

همچون گلِ شب بوىِ باغىِ و هميشه
عطـرِ حضـورت را شبـانه دوست دارم

آواره ى ايـن شاخه وآن شاخه هستم
همچـون پرنـده آشيـانه دوست دارم

يک شب درآغوشم بيـا و عاشقم باش
آن لحظه ها را جاودانـه دوست دارم

️

مرا حضوری‌که شبیه‌نبودن است‌می‌کشد...
`محمود درویش
‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌️

دل تنگم و دلتنگ نبودی که بدانی چه کشیدم
عاشق نشدی، لنگ نبودی که بدانی چه کشیدم
کو قطره‌ی اشکی که به پای تو بریزم که بمانی؟
بی اسلحه در جنگ نبودی که بدانی چه کشیدم
تو آن بت مغرور پیمبر شکنی داغ ندیدی
دل بسته به یک سنگ نبودی که بدانی چه کشیدم
تو تابلوی حاصل دستان هنرمند خدایی
نقاشی بی رنگ نبودی که بدانی چه کشیدم
گشتم همه جا را پی چشمان پر از شوق تو اما
فرسنگ به فرسنگ نبودی که بدانی چه کشیدم️

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می‌رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست

باز می‌خندی و می‌پرسی که حالت بهتر است؟
باز می‌خندم که خیلی! گر چه می‌دانی که نیست

چشم می‌دوزم به چشمت، می‌شود آیا کمی -
دست‌هایم را بگیری بین دستانی که نیست؟

وقت رفتن می‌شود با بغض می‌گویم نرو
پشت پایت اشک می‌ریزم در ایوانی که نیست

می‌روی و خانه لبریز از نبودت می‌شود
باز تنها می‌شوم با یاد مهمانی که نیست . . :)️

آرام جان
جان به عشق تو سپردم نیست آرامم هنوز
ازنگاهت بوی عشق می آیدو بر جامم هنوز
زهرهٔ از نوره تو درکوه عشق چون شد آشکار
هردمی بوی عشق ازتو می آمدبر بامم هنوز..
عارف..🌷💚🌷
️

💚💛💚

هنوز ماهِ منی، دیدنت نفسگیر است

ولی نیا به سراغم، نیا کمی دیر است

هنوز شعرِ منی، می سُرایمت هرشب

اگرچه ازتو نوشتن،خلافِ تدبیر است



࿇─┅━━•✺⊱❤️⊰✺•━━┅─࿇️