متن های بلند شعر / بهترین متن شعر [پیشنهادی]

این عشق آتشین ز دلم پا نمی شود

مجنون به غیر خانه ی لیلا نمی شود

بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند

هر یوسفی یوسف زهرا نمی شود.
یا اباصالح المهدی ادرکنی️

.#تورا_افرید

بنازم خدا را ، تو را آفرید ...
سراسر به گیتی بها افرید ‌،

نسیمی زلطف و شمیم بهار ..
نشانی ز مهر و وفا آفرید ،

حلالست گر ،  باتو باشد شراب ..
به لعلت چه ها و چه ها افرید ،

کمالت حقیقت ، جمالت قمر ...
رموز طریقت  خدا آفرید ،

حریمت مقدس به شهر دلم ..
تورا سایه ای از هما افرید ،

به ابرو کمان و ، به گیسو کمند ..
شگفتا ... دو دام بلا آفرید ،

ندانم به چشمت چه ها گویمش ..
که مثلش ندیدم کجا آفرید ،

به اند️

ـבر زنـבگے زخمهایے هست کـہ مثل خورـہ روح را آهستـہ בر انزوا میخورב و میتراشـב.
این בرבها را نمیشوב بکسے اظهار کرב، چوט عموما عاבت בارنـב کـہ این בرבهاے باورنکرבنے را جزو اتـ؋ـاقات و پیش‌آمـבهاے ناבر و عجیب بشمارنـב و اگر کسے بگویـב یا بنویسـב، مرבم بر سبیل عقایـב جارے و عقایـב خوבشاט سعے می‌کننـב آنرا با لبخنـב شکاڪ و تمسخرآمیز تلقے بکننـב...! ️

بوی گُل
کی شود آن عشق تو را در ساز فکنم
حیف که پاییز برد گل ناز را در چمنم
چون صبابرده است بوی آن گُل زبرم
یادعشقت هنوز نقش نگار برجان وتنم..
عارف. 🌹💚🌹
️

"دوست دارم نگات کنم، تا که بیحال بشم
تو ازم دل ببری، منم اغفال بشم
دوست دارم برای تو، با همه فرق کنم
خودمو توی چشات، یه تنه غرق کنم
با تو باشم غم چیه، با تو مرگم آسونه
آخه دیووونه میشم، وقتی میگی دیوونه"
️

+ آبي تر از آنم كه بي رنگ بميرم
از شيشه نبودم كه با سنگ بميرم

من آمده بودم كه تا مرز ِ رسيدن
همراه تو فرسنگ به فرسنگ بميرم

تقصير كسي نيست كه اين گونه غريبم
شايد خدا خواست كه دلتنگ بميرم
..️

#شـعر👀'🫀 ۫ ּ ⭑𖦆

با پایِ خود هی رفتیم و گفتیم تقدیر
در گِل نشستیمُ به خود بستیم زنجیر . .
تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم
یک عمر در پرواز خود کردیم تأخیر :)؛

‹ کُنجِ‌‌دل🫀›️

لیلا
تو را لیلا چو بتها می پرستم
تو صیادی که دردام توهستم
شراب عشق زچشمانت گرفتم
همان لحظه شرابت کرده مستم
کمند ساختی زآن زلفان به دستم
همان دامی که درعشق تو مستم
هنوز مستم به آن روی عشقت
وفا دارم به آن پیمان که بستم
اگر خواهان عارف هستی ای جان
تو را بالاتر از جان می پرستم..
عارف. 🌹💚✨💚🌹


️

بر من گذشتی، سر بر نکــــــــردی
از عشق گفتم ، بـــــاور نکــــــــردی
دل را فــــــکندم ارزان بــه پــــــایت
سودای مهـرش در ســـــــر نکردی
گفتم گـــــلم را می بویی از لطف
حتی به قهرش پــــرپـــر نـــــکردی
دیدی ســبویی پــــــــر نوش دارم
باتشنگـــی ها لــــــب تـر نکـردی
هنگام مـستی شور آفــــرین بود
لطفی که با ما دیگر نکــــــــــردی
آتش گــــــرفتم چــون شاخ نارنج
گفتم: نظـر کن ! سر بر نکــــــردی

سیمین بهبهان️

ماه شب
عقل ما را برده است آن لعل جان افزای تو
این دل جانم بسوخت از ُرخ آن رعنای تو
نوره رویت روشن است بر رو و جان ما نگار
هرچه زیبای به عالم آن قبای سبز بربالای تو..
🙏🏻💚✨🌹️

من ازآن ابتدای آشنایی💕شدم جادوی موج چشمهایت💕تورفتی وگذشتی مثل باران💕ومن دستی تکان دادم برایت💕اگرمی ماندی من تنهانبودم💕عروس آرزوخوشبخت می شد💕 وفکرش رابکن چه لذتی داشت💕شگفتن موی باغ شانهایت💕وحالاباصداقت می نویسم💕همین هایی که من دارم فدایت💕نه رازش می توانم باکسی گفت💕نه کس رامی توانم دید باوی........❤️

یکی دردویکی درمان پسندد.... یکی وصل ویکی هجران پسندد....... من ازدرمان ودردووصل هجران.............. پسندم آنچه راجانان پسندد..........................
️

#عاقبت‌روزی‌مزارسرد‌من
#معدن‌رنجی‌برایت‌میشود
#عکس‌من‌بااخرین‌لبخندمن
#شاهدشب‌گریه‌هایت‌میشود
#میگذاری‌سربه‌روی‌قبرمن
#سنگ‌قبرم‌میشوددنیای‌تو
#ازتمام‌آنچه‌باهم‌داشتیم
#یادمن‌میماند‌وفردای‌تو️

#شـعر👀'🫀 ۫ ּ ⭑𖦆

خواستم عاشق بی‌ نام‌ و نشانت باشم
نگرانم نشوی تا نگرانت باشم
گم شدم در تب شعری که پر از شور تو بود
تا شبیه غزلی ورد زبانت باشم
#شهریار🌱

‹ کُنجِ‌‌دل🫀›️

ܥ‌‌ࡐ‌ܢܚࡅ߳ߺߺܙ ܥ‌‌ߊ‌ܝ‌ܩܢ
   كِ ࡅ߳ࡐ‌ ܝ‌ߊ حܢ̣ܚࡍ ܭࡅ߭ܩܢ
                    ܥ‌‌ܝ‌ ࡅ߭ܦ̇ܢܚܩܢ ؛
                   ࡐ‌ ܢ̣ܢܚߊ‌ܝ̇‌ܩܢ ܢܚ݅ܫܝ‌ئ ...
                            ܭܘ ܭࡅ߭ܥ‌‌ ܩܢܚࡅ߳ߺߺܙ
                                    ܥ‌‌ܠܙ ِ ࡅ߳ࡅ߭ܭَ ِ ܩܝ‌ߊ .
ܥ‌‌ࡐ‌ܢܚࡅ߳ߺߺܙ ܥ‌‌ߊ‌ܝ‌ܩܢ
     كِ ܥ‌‌ܝ‌ ߊ‌ࡅ࡙ࡍ߭ ܦ̇ࡎܠܙ ،
                   ܢ݆ߺܝ‌ ߊ‌ܝ̇‌ حߊ‌ܠࡅ߳ߺߺܙ ِ
              ܥ݆ܢܚ݅ܩߊ‌ࡍ߭ ِ ࡅ߳ࡐ‌ ܢ̣ߊ‌ܢܚ݅ܥ‌‌
                          ️

ای صبا با تو چه گفتند
که خاموش شدی ،

چه شرابی به تو دادند
که مدهوش شدی ،

تو که آتشکده عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که
خاکستر و خاموش شدی ،

تو به صد نغمه ٬ زبان بودی و
دلها همه گوش ،
چه شنفتی که زبان بستی و
خود گوش شدی ،

خلق را گرچه وفا نیست
ولیکن گل من ؛
نه گمان دار که رفتی و
فراموش شدی …!️

عشق اول می کند دیوانه ات
تا ز ما و من کند بیگانه ات

عشق چون در سینه ات مأوا کند
عقل را سرگشته و رسوا کند

می‌شوی فارغ ز هر بود و نبود
نیستی در بند اظهار وجود

زنده دل‌ها می‌شوند از عشق، مست
مرده دل کی عشق را آرد به دست

عشق را با نیستی سودا بود
تا تو هستی، عشق کی پیدا بود

«مولانا»️

♛نشوـב ؋ـاش کسے آنچـہ میان من פּ توست
تا اشارات نظر نامـہ رسان من פּ توست

گوش کن با لب خاموش سخن مے گویم
پاسخم گو بـہ نگاهے کـہ زبان من פּ توست

روزگارے شـב פּ کس مرـב رـہ عشق نـבیـב
حالیا چشم جهانے نگران من פּ توست

گرچـہ ـבر خلوت راز בل ما کس نرسیـב
همـہ جا زمزمـہ ے عشق نهان من פּ توست༻️

صَنَما با غَم عِشقِ تو چِه تَدبیر کُنَم؟

تا بِه کِی دَر غَمِ تو نالِه شَبگیر کُنَم؟

دِلِ دیـوانه اَز آن شُد کِه نَصیحَت شِنَوَد

مَگَرَش هَم زِ سَرِ زُلفِ تو زَنجیر کُنَم

"حافظ"️

آمدی در خواب من دیشب چی کاری داشتی
ای عجب از این طرف ها هم گزاری داشتی
راه را گم کرده بودی نیمه شب شاید عزیز
یا که شاید با دل تنگم قراری داشتی
مهربانی هم بلد بودی عجب نامهربان
بعد عمر یادت افتاده که یاری داشتی......!️

🪽
از بس که دلم آتش عشق تو نهان کرد
رفتم نفس از سینه کشم، دود برآمد
{ #حزین_لاهیجی }

🎻🎼

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️

همیشه یادت باشه
انسان های زیادی هستند که،

آرزویشان اینه که جای توباشن و
شرایط زندگی وموقعیت تو را داشته باشند

پس همین لحظه بابت هرچه که هستی
خداراشکر کن...️

انا ما اریدک قطره ماء حتی تطفئ الظماء ؛ انا اریدک نهر ملح کل ما ارتویت منه! قد بدا عطشی من جدید . .
تو را به‌سانِ قطره‌ی آبی نمی‌خواهم که عطشم را سیراب کنی ؛
تو را به‌سان رودی از نمک می‌خواهم که هرگاه از تو سیراب شوم ؛
عطشم دوباره آغاز شود =)!🌱'🔏 Ꞌꞌ️

گفتم به رویت چه کنم :گفتانظر........... گفتم به کویت چه کنم :گفتاگذر................... گفتم غمی چندخورم :گفتامخور............. گفتم چه بودچاره من :گفتاسفر....................️

ای اشک آهسته بریزکه غم زیاداست....ای شمع آهسته بسوزکه شب درازاست..... 💔 شب است ومن دلم ماتم گرفته.....دلم ازدوریت ماتم گرفته..... زندگی سوختن وساختن است.....بی جهت تجربه اندوختن است.......... زنگی کهنه قماری بیش نیست.........که همیشه که همیشه باختن است.......... واما........غم عشقش بیابان پرورم کرد.....💔️

باز باران بی ترانه
گریه هایم عاشقانه
میخورد بر سقف قلبم
میزند سیلی به صورت
باورت شاید نباشد
مرده است قلبم زدستت
در درون خاطراتت
گم شدم در خاطراتت️

وای اگر مرد گدا، یک شبه سلطان بشود
مثل این است که گرگی سگ چوپان بشود
هرکجا هُدهُد دانا برود کنج قفس
جغد ویرانه نشین مرشد مرغان بشود
سرزمینی که در آن قحط شود آزادی
گرچه دیوار ندارد خودِ زندان بشود
باغبانی که به نجار دهد باغش را
فصل‌هایش همه همرنگ زمستان بشود
ناخدا دلخوش این آبی آرام نباش!
وای از آن لحظه که هنگامه‌ی طوفان بشود

"سید مقتدا هاشمی"️

کمی با من بنشین!
تا در آن نقشه جغرافیایی عشق،
تجدید نظر کنیم.

بنشین تا ببینیم
تا کجاها مرز چشمان توست،
تا کجاها مرز غم‌های من!

کمی با من بنشین
تا بر سر شیوه‌ای از عشق
به توافق برسیم...

- نزار قبانی

️