حسرت گذشته

باران بي ترانه🖤
ميخورد بر بامه گونه🖤
يادم آرد روز غمگین🖤
گردش تقدير ننگین🖤
فصل رنگین، بغض سنگین...🖤
بی توهيچ وپوچ خالى🖤
تلخى ناب نگاهی🖤
يادم آمد چشم هایت🖤
لحن شيرين نگاهت..
همچو كودکی مى دويدم... 🖤
كودكى صد ساله بودم...🖤
يادم آمد حرف تلخى🖤
شاهد اين قلب زخمى🖤
باكى ديكَه خوش حالى، 🖤
باور عشقم ندارى..؟🖤
.باز باران بي ترانه🖤
مى نشيند روى گونه🖤
زنده ام اما چگونه؟!🖤️

گَر‌آسمان‌هَم‌شَوی‌وآسه‌دیدَنِت‌سَر‌بُلَند‌نِمیکُنَم
قَبلاً‌دوست‌داشتَنی‌تَر‌بودی‌
بُرو‌قَبلاً‌بیا'🕊️🖤'️

سهم من از تو، فقط یک “کاش” بود که هر شب تکرار می‌شود.️

به قول حامیم که میشه:)
من و تو شاید دنیامون یکی بود...
شاید عاشقم بودی..
شاید..💔️

نه بچگی کردیم؛نه جوونی..!ولی قشنگ داریم پیر میشیم(:️

من عاشق تو بودم و تو عاشق او
کاش اصلا نمیدیدمت که عاشقت شوم💔️

̶رفیق مؘنم ﻳ ﺯﻣﺍﻧﻳ ﺭﻓﻳﻗ ﺑﻭﺩ
ﻛ ̶رفیق ﺟﺩﻳﺩﺷﻭ ﻫﻧﻭﺯ ﭘﻳﺩﺍ ﻧﻛﺭﺩﻫ ﺑﻭﺩ💤🤌🏻️

همچون جوجه ی گم شده در جنگل و همچون قوری گلدار قدیمی مادربزرگ که گوشه ی خانه در حال خاک خوردن است،احساس غربت میکنم.️

هروقت یکی بهم میگه که پیشت بوده و خیلی از روز هاشو تعریف میکنه که توهم بودی با تمام وجودم حسرت میخورم برای اینکه تویی که وجود منی کنار من نبودی و نیستی...️

کاش راه برگشتی هم داشتی تا بر میگشتی پیشم دوباره بغلت میکردم تا وقت داشتم لحظه به لحظه وقتم برای تو میشد افسوس ک دیگه ندارمت💔🕊️

نیاز دارم برگردم به روزی که دو تا غریبه بودیم و زخمت رو تنم نبود...!
می‌دونی اون موقع هم آدم غمگینی بودم ولی انقد زخمی و غمگین نه...!🖤
️