مجموعه شعر های کوتاه برای بیو و استوری و کپشن | پیشنهادی

می تَوان در سِنِ کَم مانند یک انسان پیر؛
قامَتی خَم، دستِ لَرزان، دَردِ بسیاری کشید.️

"هوایی که نفس می کشی از ریه های من می گذرد"
+نزار قبانی️

خیالت
شایدخیالت ازدل روزی به سربیاید✨
شایدکه آن نگاهت شیرین شکر بیاید
از رنگهای دلکش در باغ جان چه آمد
زآن نور آسمانت ز آن ماه و قمر بیاید..
عارف.. 🌹💚🌹️

قهوه‌می‌نوشم‌که‌با‌تلخی‌فراموشم‌شوی
لعنتی‌فنجان‌چقدر‌همرنگ‌ ِچشمانت‌شده🖤🫀✨🫠🫂🧸:)! ️

*شده در اوج جوانی پیر شوی*
*شده در عمق خیالت زه حسرتش از همه سیر شوی 💔*️

در بارش نم‌نم باران
لبانش گُلِ سرخی بود
که بر پوستم جوانه می‌زد
و چشمانش افقِ ممتدی،
از دیروزم به فردایم…
_محمود درویش️

زندگی‌ساز‌دل‌است!!
تو‌نوازنده‌این‌سازی‌وبس‌...
تو‌اگرشادشوی‌شادزنی..
گرچه‌باشی‌چو‌قاری‌ب‌قفس️

چَشمِ خود بَستَم،کِه دیگَر چَشمِ مَستَش نَنگَرَم؛
ناگَهان دِل داد زَد ،،دیوانه،، مَن میبینَمَش..!


#شَهریار️

من حاضـِرم در بهشت،غیبـَت بخورم،
در هیئـَت تو اضافه خـِدمت بخورم:)!️

خوابِ شبم ربوده‌ای، مونسِ من تو بوده‌ای
دردْ توام نموده‌ای، غیرِ تو نیست سودِ من...

- مولانا ‌️

گفتا کـــــه بگــو عشق حقیــــقـت یا خیال است؟
گفتم که حقیـــقت، ولـــی از جنــسِ خیال است
گفتا کــه نشد پاســـخ مـن، روشنـــی انـــــــداز؟
گفتم چــو عاشـــق نشوی، درک محـــال است
گفتا کـــه یکـــی، دو مثلـــــــی گــو از آن جنس؟
گفتم که عشــق حالـــتِ عــــــاری ز مثال است
گفتا کــه عجــــب وسوســــه انگیـــــــز جنونی؟
گفتم کـه هــر وسوســـه در عشــق زوال است
️

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت

بازآید و برهاندم از بند ملامت

خاک ره آن یار سفرکرده بیارید

تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت️

مے شـہ اگـہ بشـہ کـہ بشـہ کـہ بشه، چے میشـہ

جملـہ بالا را ؋ـریاב بزט یـہ حس عجیبے وجوבت و ؋ـرا میگیره.️

من بی‌تو در میانه‌ی شوق و جنونم،
بی‌تو غمگینم، بی‌تو محزونم️

اندوه من این است که در دفتر شعرم
‌ ‌بیتی به زیبایی چشم تو ندارم .️

اگر از من بپرسی عشق چیست؟
می‌گویم که
عشق صدای توست کِه
صد درد قلب مرا تسکین میدهد ...
️

دیدی کِه مَرا هیچ کَسی یاد نَکرد؟
جز غَم کِه هِزار آفَرین بَر غَم باد



_مولانا️

یه گردن ویولون...
بنواز
بنواز ای چاقو...
روی این شاه رگ قصه زخمِ شب ما... ️

آن سفر کرده که صد قافله همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش ️

لبهای خندان مرا اینگونه ننگر
من برای تمامی غصه هایم بار ها اشک ریخته ام🥱🖤️

تَمام‌هنر.برای"اَبر"بو‌د؛
اما...!
هَمه‌برای‌باران‌شعر‌گفتند؛🌊️

بیت هایم از دفتر گریزانند
از چشمانم بخوان غزل هایم را

شعرهایم ز قلم گریزانند
ز چشمانم بخوان غزل هایم

#المیرا پناهی درین کبود️

اما کلمه ای به عمق اقیانوس ارام
به نام[صبر] =( ️

امدی روزی به دیدارم که دیگر دیر بود
گریه کردی بر مزارم گفتی این تقدیر بود
دست بر قبرم نهادی گریه کردی زار زار
بی کسی هایم به چشمت مثل یک تصویر بود️

تخصیر בلܩ نیست تܩاشاے تو زیباست️

رسمش نبود عاشق کنی اما نمانی‌ پای من.
مرهم که نه، زخم شوی بر تک تک اعضای من.️

کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

می‌خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم

پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک
ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم️

🖤_کردیم‌مُحبَت‌،‌دیدیم‌مُصیبَت‌...!🖤_کردیم‌مُحبَت‌،‌دیدیم‌مُصیبَت‌...!️