بیو عاشقانه | متن کوتاه عاشقانه فارسی و انگلیسی / تکست عاشقانه کوتاه

وَفاداری رسمِ نجیب زادگیه.💔💔🥲️

نه از دریا و قایق مینویسم نه از زخم شقایق مینوسم

به یاد لحظه های با تو بودن / به یاد آن دقایق مینویسم️

من سوختم تا تو شعلـہ ور تر شوی..


#المیرا پناهے ـבرین کبوـב️

تآ‌اَبَدُو‌یِک‌روز‌مُبتَلآ‌بِه‌تو‌اَم'💙️

'بمانم تا بدانند که چه کشیدم تا بمانند"️

ولی من دلم یکیو میخواد مثل نقی که عاشق هما بود عاشقم باشه️

تو رابطه لانگ اینجوری بهش صبح بخیر بگو:

هر صبح
یادم می‌رود
كه چقدر دوری،
که چقدر دورم..
هر صبح
از اول "دوستت دارم"...💕️

هيچ لحـظه ای دو بـار تو زنـدگی تـکرار نمیشـع ...️

خُوبتَرین 'قسمَت سَرنوشتِ' مَنی جانم♥️💍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
️

❲❳❲‌‌محبوبِ‌مـن ִֶָ
مَن‌معشـوق‌ِتو،‌مَن‌همسـر‌ِتو
مَن‌پـدر‌و‌َمـادر‌ِتو
مَن‌حتی‌رفیـق‌ِتوام..!
هرکـدام‌را‌نَخواستـی‌آنِ‌دیگـری‌توام
مَن‌که‌تنهایـت‌نَخواهم‌گذاشـت🫀️

چیزای خوب با تو قشنگ‌ترن.
صبح بخیر پناه من 🧡️

به شانه های سـُــست باد.. منم که تکیه داده ام !
به این دو چشم ِ بی گناه .. . عذاب گریه دادم !!
منم که از کوه ِ خودم.. همیشه کاه ساختم..
برگ برنده داشتم.. ولی همیشه باختم..
نگاه کن صداقتم ؛ اسیر صد فریب شد..
دل من از هرچه که بود همیشه بی نصیب شد.. !!️

به یک دم شدم عاشقِ بند بندت .‌‌‌️

گرچه یادی نکند پیش خود ؛ اما
همه شب
دم به دم
خاطر او می‌گذرد از نظرم...️

آسمون در پی مرور بوی تنت دل تنگه. ️

اسم رمان :سایه های عشق
فصل اول (پارت2):آشنایی در تاریکی
تینا با تعجب پرسید «حالت خوبه ؟ جایت زخمی شده ؟ جایت درد میکنه ؟»
آریکا به نشانه نه سرش را تکان داد ….
تینا دوباره پرسید «کجا میری ؟ خونت کجاست ؟ تنهایی ؟ منتظر کسی هستی ؟»
آریکا دوباره سرش را به معنی نه تکان داد ….
تینا اطراف را نگاه کرد و گفت بارون داره شدید تر میشه بهتره بریم یه جایی بمونیم تا بارون بند بیاد …
تینا دست آریکا را گرفت و گفت با من بیا….️

درسته‌با‌نامردی‌ولم‌کردی‌ولی‌خب؛‌روز‌شمام‌مبارک‌پسر‌خوب :)️

مهتاب کجا بود؟
تویی که باز می‌تابی ...️

زیبایین ولـی نه بـِه اندازہ یِ ماهِ من🌕☆️

زندگی دقیقا همونجایی شروع میشه که
یکی میخنده و #خنده های اون با
همه فرق داره:)️

آرزو‌؟خب‌راستش؛
امیدوارم‌توزندگی‌بعدی‌هم‌دوباره‌باهات‌آشناشم‌ولی‌ایندفعه‌تو
هم‌منودوست‌داشته‌باشی.️

مثل تو...!
که واسه من تموم نشدنی هستی:)💜🫰️

زنده
به یادت زنده ام هر جاکه هستی
تو ازعشق من آخر دست گسستی
به نوشم بوسه ها ز آن لب ندادی
تو کشتی عارف و پیمانی نبستی.....
💚✨🙏🏻🌹
️

تو ذوق مني برای زندگی،تو ذوق مني
برای ادامه دادن، تو امید مني برای
روزهای کسل کننده چهل سالگیم، تو
قوت قلب مني برای سختیای مسیرم.
تو تمام چیزی هستي که می‌تونه بهم
توان ادامه دادن بده✨️

ریه هام سوختن تا تو از یادم بری️

‹ ما را تو با گرفتن جان امتحان نکن؛
از جان خود عزیزترۍ‌ داشتیم... رفت':)!️

تو همون جوونه سبزی بودی که وقتی نا امید شده بودم اومدی💚🍀️

دوستت دارم
و
برای
این
جمله
جانم
را
میدهم
باورش
باتو....♥️️