همه ی خاطره ها نزد تو بیگانه شود؟
شده از دست کسی یکدفعه دلگیر شوی؟
او در آغوش کسی باشد و تو پیر شوی؟
شده با جان و دلت عاشق و معشوق باشی؟
او کنار دگری باز دلخون باشی؟
شده با یاد کسی تا به سحر گریه کنی؟
با خدا درد و دل و پیش همه شکوه کنی؟
شده روزی برسد بغض امانت ندهد؟
آنقدر گریه کنی هیچ ز یادت نرود؟
من پر از دردم و این است غم دیرینم...
همچو فرهاد شدم کوه غمم شیرینم...
🤍🔗️