متن های بلند شعر / بهترین متن شعر [پیشنهادی]

عسل و آتش
لب های او بود که مرا میبوسید
میخواستم تمام جانم را در چشم هایم بگذارم
و با این اطمینان که خوب میشود ،
عشق من تمام چیزی بود که روحش احتیاج داشت ؛
میتوانستم هزاران بار باید از اول عاشق شوم
زمانی که جزئیاتش را شناختم این را هم‌ فهمیدم .
نمیدانم این داستان برای بقیه ی مردم چگونه است
یا خودم پیش از این چه فکری میکرده ام
اما در این لحظه
شعله های خنک نیلی رنگی درونم زبانه میکشند
و من میخواهم‌ او بمان️

از من رمیده ای و من ساده دل هنوز
بی مهری و جفای تو باور نمی کنم…💔

دل را چنان به مهر تو بستم که بعد ازین
دیگر هوای دلبر دیگر نمیکنم🚶🏻‍♂️

[فروغ فرخزاد]️

در یک مجلس از ژولیده نیشابوری پرسیدن میتوانی فی البداهه شعری بگویی که ده تا کلمه "دل" داخلش باشد و هرکدوم معانی مختلفی داشته باشند؟
ژولیده رباعی زیر را در همون مجلس سرود...


"دلبری" با "دلبری" "دل "از کفم دزدید و رفت
هرچه کردم ناله "از دل" , "سنگدل" نشنید و رفت


گفتمش ای "دلربا" "دلبر" ز "دل" بردن چه سود؟
از "ته دل" بر من "دیوانه دل" خندید و رفت...✨✨️

مـرا رازیـسـت انــבر دل بـه خـون دیـده پـرورבه
ولـیـکن با کـه گـویم راز چون،مـحـرم نـمـیبیـنـم
قـنـاعـت مـیـکـنم بـا درد چون درمـان نـمـی‌یـابـم
تـحـمل مـیـکـنم بـا زخـم چـون،مـرحـم نمـیـبینم..🌱

قلب بنفش))♡️

دنیا چرا با شاعران کاری ندارد 🌸
قصد رفاقت یا سر یاری ندارد🌸
فردا اگر از شاعران فردی بمیرد🌸
مجلس اگر باشد قطعا قاری ندارد🌸
شاعر فقط تا اخر عمر🌸
یک کارت بانکیه جاری ندارد🌸
در انتهای زندگی شاعری را چون بگردی🌸
چیزی جز بدهکاری ندارد🌸
️

آن یار که عهد دوستداری بشکست
⁦⁦(⁠~⁠_⁠~⁠;⁠)⁩
می‌رفت و منش گرفته دامان در دست
⁦(⁠~⁠_⁠~⁠;⁠)⁩
می گفت دگرباره به خوایم بینی
⁦(⁠ー⁠_⁠ー⁠゛⁠)⁩
پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست ️

گر دل غمدیده‌ی ما شاد می‌شد،بد نمی‌شد
لحظه‌ای از بند غم ازاد می‌شد،بد نمی‌شد
نیست شیرین کام دوران عاشق رنج آزمایی
کام شیرین بهره‌ی فرهاد می‌شد،بد نمی‌شد🖤🖤️

چه بسیار وابسته اند به این آسمان آبی؛
که شاخه های درختان آن را شکافته اند..
چه بسیار وابسته اند به این دنیای تماشاگر...

«خطای ستارگان بخت ما»

_safoor_️

نیست یاری تا بگویم
راز خویش

ناله پنهان کرده ام
در ساز خویش

چنگِ اندوهم
خدا را زخمه ای

زخمه ای تا ب‌رکشم
آواز خویش

#فروغ_فرخزاد️

بیتی شدم که در غزلی جا نمیشود!
حرفی شدم که روی لبی وا نمیشود!

مانده است بر لبانم و طعمش چشیدنی است!
حرفی که با تو دارم و... اینجا نمیشود!

خوب است با تو خلوت
و تنها شدن ولی...!
هرگز کسی کنار طُ تنها نمیشود!

اخم تو بوده آنچه که مردم تمام عمر
گشتند و گفتند،که پیدا نمیشود!

از مدرسه نمانده جز به این به خاطرم!
او هرچه با تو جمع شود ما نمیشود:))))️

مخور غم روزای گذشته که برنمیگرده
روزای گذشتهمخور غم یاری که رفته
باید بسازی با خاطراتی که برات گذاشته
به فکر روزای آینده باش اندکی شادو سر
زنده باش اگه نباشه دنیا به کامت تو
غنیمت کن به آنچه که به نام توست ️

پاییز هزار رنگ می‌رود

و زمستان سپید رنگ از راه می‌رسد

و در این میان شبی است بلند

به بلندای یک فرهنگ

آئینی رنگارنگ به سان پاییز

و درون مایه‌ای سپید به رنگ زمستان

شب یلدا، شب کنار هم بودن‌ها بر شما مبارک️

به نفس‌های بی‌قرار سلام
به خبرهای داغ‌دار سلام

ای اناری که دانه‌دانه شدی
ای شهیدان بی‌شمار، سلام

خون‌تان رود رود در جریان
رودهای ادامه‌دار؛ سلام

ما از این چیزها نمی‌ترسیم
به گلوله، به انفجار سلام

به مزار شهید قدس درود
به شهیدان این مزار سلام️

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن بِه که ببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی!
گفته بودم چو بیایی غم دل باتو بگوییم!
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی:)️

با اجازه ز حضرت زهرا
اذن می‌خواهم از تو یا مولا

می‌روم تا خدا به آن بالا
تا بخوانم ز علم الاسماء

شاد و خرسند کل ارض و سماست
روز میلاد سید الشهداست

می‌نویسم به وسعت دنیا
جوهرم آب آبی دریا

دفترم شد تمام صحراها
تا نویسم به مدح آن آقا

با تو طی شد تمام روز و شبم
یا حسین است تا ابد به لبم

بر فراز است تا ابد علمت
بوسه ها می‌زنیم بر قدمت

زنده هستم زفیض دم به دمت
نام ما نیفتد از قلمت

️

میدانی؟؟؟
فرق زیادیست ؛
بین آدمی که پا به پای کسی پیر شود
تا آدمی که برای کسی پیر شود!
و دنیا این روزها !
پر از آدم های پیریست که؛
در بیست سالگی برای کسی تمام شدند..
️

گفتم که نقش رویت گفتا در آب بینی گفتم خیالی وسفت گفتا به خواب بینی گفتم لبت ببوسم گفتا بیار جامی گفتم چی میکنی گفت طا در شراب بینی گفتم حجاب بردار تابی حجاب بینم گفتا توعی حجابم چون بی حجاب بینی️

امشب سخن از جان جهان باید گفت
توصیف رسول (ص) انس و جان باید گفت

در  شـــــام  ولادت دو  قــطب عالم
تبریک به  صــاحب‌الزمان (عج) باید گفت ..!

ولادت حضرت رسول مبارک باد!🌸
ز یمن مقدم رسول خاتم

معطر آمده محیط عالم

مولد صادق آل محمد

مقارن گشت با میلاد احمد

تولد امام صادق (ع) مبارک باد🌹️

ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺗﺮﺍﻧﻪ ﻣیخوﺭﺩ ﺑﺮ ﺑﺎﻡ خانه

،ﯾﺎﺩﻡ ﺁﺭﺩﮐﺮﺑﻼﺭﺍ،ﺩﺷﺖ پر ﺷﻮﺭ ﻭ ﺑﻼ را

، قصه یﯾﮏ ﻇﻬﺮﻏﻤﮕﯿﻦ،ﮔﺮﻡ وخونین

،ﻟﺮﺯﺵ ﻃﻔﻼﻥ ﻧﺎﻻﻥ،ﺯﯾﺮ ﺗﯿﻎ ﻭﻧﯿﺰﻩها را

، ﺑﺎﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﻭ

ﺍﻧﺪﺭﯾﻦ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻥ،میدود ﻃﻔﻠﯽ ﺳﻪ س

ﺁﺥ "ﺑﺎﺭﺍﻥ... ﺁﺥ "ﺑﺎﺭﺍﻥ🥀🖤️

زمانی که همه چیز متوقف شده است
آن لحظه ای که چشم ها فقط تاریکی را می‌بینند
زمانی که زندگی تو را میان انبوهی از خاک دفن میکند
اینبار امید است که زمزمه میکند: یک بار دیگر تلاش کن ... این را جوانه ای میگفت که دیشب دانه بود️

آن که بر جانم از او دم به دم آزاری هست

می‌توان یافت که بر دل ز منش باری هست

از من و بندگی من اگرش عاری هست

بفروشد که به هر گوشه خریداری هست

#وحشی_بافقی ️

در صبوح آن راح ریحانی بخواه
دانهٔ مرغان روحانی بخواه
یک دو جام از راه مخموری بخور
یک دو جنس از روی یکسانی بخواه
ساغری چون اشک داودی به رنگ
از پری‌روی سلیمانی بخواه
دیدبان عقل را بربند چشم
چشم بندش آنچه می‌دانی بخواه
زاهدان را آشکارا می بده
شاهدان را بوسه پنهانی بخواه
جام خم کن جرعه بر خامان بریز
عذر تشویر از پشیمانی بخواه
دست برکن، زلف بت‌رویان بگیر
پوزش خجلت ز نادانی بخواه️

تو را اي آسمانِتهي ز زيبايي بگو به چه مي تازي؟
نه ستاره اي، نه ماه چهارده اي،
تو را مي پرسم كه ز چه آن همه تكبر را در توشه نگاه داشتي؟
ابر و باران هم ز تو فراري و پراكنده اند،
تو را گر سياهي شب هم به اجبار به رويت آيد، آيا زشت نيست؟
چرخ فلك ما را مي چرخاند،
هوا نفسي دهد ما را ، خورشيد مُهر كند سند زندگيمان
و خدا باشد دليل وجودمان
هيچ كدام را نه غره اي فرا گرفت و نه تنگ نظري
حال تويي كه ز پشت كوه هم توان آمدن نداري! ️

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟



روزگاری من و او ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم
عقل و دین باخته دیوانه رویی بودیم
بسته سلسله سلسله مویی بودیم
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود



️

عمر من بر سر رسید انگار یادم می‌رود
شاعری زین گفته‌ام انکار یادم می‌رود
با دل من راه بیا، بر دل مگیر، عادت بکن
بعد از این هر چیز یا هر کس ز یادم می‌رود
من فراموشم پر از دردم پر از آهم ولی
با نگاهت تک به تک انگار یادم می‌رود
راستی یک چیز را خواهم بگویم هر دفعه
دوستت دارم ولی هر بار یادم می‌رود
شب که خوابیدم تو را در خواب من دیدم ولی
قصه را تا می‌کنم بر یاد یادم می‌رود
من پر از عشق و غزل‌های توام

فاطمه ماهور️

دیگر منتظر کسی نیستم
هرکه امد
ستاره از رویاهایم دزدید

هرکه امد
سفیدی از کبوترانم چید

هرکه امد
لبخند از لبهایم برید

دیگر منتظر کسی نیستم
از سر خستگی در این ایستگاه نشسته ام!!️

به عَسَل چِشمِ منی ای روشنایی
تو در قلب منم یک لانه داری
تو در قلبم که هیچ،تو شاهکاری
کفر است که گویَم تو خدایی
تو خدایی
#حنانه_پولادی️

آن یار که عهد دوستداری بشکست
⁦⁦(⁠~⁠_⁠~⁠;⁠)⁩
می‌رفت و منش گرفته دامان در دست
⁦(⁠~⁠_⁠~⁠;⁠)⁩
می گفت دگرباره به خوایم بینی
⁦(⁠ー⁠_⁠ー⁠゛⁠)⁩
پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست ️