مجموعه شعر های کوتاه برای بیو و استوری و کپشن | پیشنهادی

گرگ های درنده به من یاد آور می شوند...

که ساده گی اصلا زیبا نیست ؟

انسان گرگ نما شاید از درون حیوان است !️

از پیرمرد کتاب فروش پرسیدند چرا وقتی نیستی در کتاب فروشی را نمیبندی؟
گفت: آنها که کتاب نمیخوانند کتاب نمیدزدند
و آنها که کتاب میخوانند دزدی نمیکنند..🖤️

اينقدر قوى باش
كه بدونى بايد بعضى چيزها رو رها كنى،
و اينقدر صبور باش
كه بدونى بايد براى اون چيزى كه لياقتت هست، صبر كنى . . .🌱!
|با سختى‌ها مُبارزه كن،تا روياهاتو عملى كنى . .|
|بعضی قدمها رو بايد تنهایی برداری . .|
|باختنی وجود نداره،بعضی وقتا میبری، بعضی وقتا یاد میگیری . . :)☘'|️

نفرمود مارا جزکاستی
که دیو آوردکژی و کاستی
.
.
(فردوسی)️

ای نوازش توبهترین امیدزیستن.........ای جدایی توبهترین بهانه گریستن.........چه دیدم ،چه کشیدم،نه دیدم نه شنیدم که کسی کشیده باشد.....نسیمی که من کشیدم..........💔 چه دردیست میان جمع بودن...........ولی درگوشه ای تنهانشستن............💔️

نیواد خیلی قشنگ میگه

میبینمت از دور

نمیکنم باور اونی که ی روز دنیام بود

شده یه قرص خواب آور

️

تِکرار‌غَریبانه‌ِی‌روزهایَت‌چِگونه‌گذَشت...🧘🏻‍♀️
-آنِه️

‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‏
من بهشتم همه در دیدنِ خندیدن توست
تا تو باشی نشوم خیره به لبهای کسی.️

دلم بدون تو غمگين و باتو افسردست
چه كرده اى كه ز بود و نبودت آزردست؟

👤فاضل‌نظری



️

نه میل به آغاز ، نه توان پایان دارم؛
"عمریست که مرده ام اما جان دارم"️

میدانی تماشای تو از دور جذاب تر است؟
گرچه روح و دل من در دوریت خراب تر است

میدانی شکنجه گاه چشمت، آدم می کشد؟
گرچه آن دره ی چال گونه ات، عذاب تر است

میدانی که قلم های جهان از وصف تو می شکنند؟
آخه الماسِ خم ابروی تو، کمیاب تر است

میدانی که ماه از روی تو دارد شکایت می کند؟
زیرا نور نگاهت، از مهتاب او مهتاب تر است️

در چشم همه روی لبم خنده نشاندم
در حال فرو خوردن بغضی سرطانی...🧠🖤🪐! ️

شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند
گذر گرگ به آهوی حرم‌ها افتاد!️

بیا به مصراع بعدی که شرح حال من است
خیال من شده اویی که بیخیال من است...
️

برای آرزوهای مَحال خویش می گِریَم
اگر اشکی نمانَد، در خیال خویش میگریم...🌚🌓🦥🪐🦋🖤
-فاضل ‌نظری! ️

گفتمش دل میخری پرسید چند؟
گفتمش دل مال تو ، تنها بخند
خنده کرد و دل ز دستانم ربود
تا به خود باز امدم او رفته بود
دل ز دستش روی خاک افتاده بود
جای پایش روی دل جا مانده بود....️

هدف
چشم تو جانم چنان از تیر کرد
حلقه ها افکندو جسم زنجیرکرد
هرکه آن زلف تو را درخواب دید
آن رُخ زیبای عشق تصویر کرد..
عارف. 💚✨🌹🌹
️

ای‌فلک گر من‌را‌نمیزادی‌اجاقت‌کوربود...
من‌که‌خود‌راضی‌ب‌این‌خلقت‌نبودم‌زور‌بود.:)
من‌ک‌باشم‌یا‌نباشم‌کار‌دنیا‌لنگ‌نیست!!
من‌بمونم‌یا‌نمونم‌هیچکس‌دلتنگ‌نیست...️

‍        شبيہ عشق ممنوعے، درون سينه‌اے حبسم
       من آن احساس پنهانم ڪہ از ابراز می‌ترسم️

دردم ‌به ‌جان ‌رسید ‌و‌ طبیبم پدید‌ نیست
دارو‌فروشِ‌ خسته‌دلان ‌را دکان‌ کجاست...؟!

#خواجوی‌کرمانی 🕊️

درویش کوچه تنهایی ام...کاسه گدایی مراسکه نگاه توکافیست........🌌💔️

زهوشیاران عالم هرکه را دیدم غمی دارد
دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد🖤
‌️

از گيتار شكسته طلب ساز مكن! ...
️

سیاهی دو چشمانت مرا کشت
درازی دو زلفانت مرا کشت
به قتلم حاجت تیر و کمان نیست
خم ابرو و مژگانت مرا کشت

•••باباطاهر•••️

غم عشقت بیابان پرورم کرد.........💔️

رفتی‌همه‌گفتند‌که‌تقصیرخودت‌بود
دلداری‌این‌خلق‌فقط‌زخم‌زبان‌است... ️

شب هاکه زهجران توام درتب وتاب........یک دم نرودبه خواب این چشم پرآب........نه بیداری زدیده آموزدبخت..............نه دیده زبخت خفته آموزدخواب.............🌌💔️

‌
«چون تو حاضر می‌شوی
من غایب از خود می‌ شوم.»

- سعدی️