چند روزیست ک از عشق تو دیوانه شدم
همدم مطرب می، ساغر و پیمانه شدم
چندروزیست ک در کنج دلم غوفاییست
باز دیدم رخ تو راهی می خانه شدم
دل غربت زده ام رنگ گرفت، عاشق شد
من ز سودای رُخت عاقل و دیوانه شدم
یارب تین عشق سرانجام خوشی خواهد داشت
ک چنان چون نشود کافرو بیچاره شدم️
همدم مطرب می، ساغر و پیمانه شدم
چندروزیست ک در کنج دلم غوفاییست
باز دیدم رخ تو راهی می خانه شدم
دل غربت زده ام رنگ گرفت، عاشق شد
من ز سودای رُخت عاقل و دیوانه شدم
یارب تین عشق سرانجام خوشی خواهد داشت
ک چنان چون نشود کافرو بیچاره شدم️
4.6
عاشقانه شعر عشق عرفانی شعر کلاسیک دیوانگی عاشقانه وصال معشوق این ابیات زیبا بازتابی عمیق از مفهوم «دیوانگی عاشق...