مجموعه شعر های کوتاه برای بیو و استوری و کپشن | پیشنهادی

گفتند در یك جمله او را توصیف کن؛
گفتم: « در آسمانِ تاریك؛
میان همه‌يِ ستارگان؛
او ماهِ مَن است.🌙 »️

تو اگه گل بودی میشدی رز.
اگه رنگ بودی میشدی ابی.
‏تو اگه نیاز بودی میشدی بغل.
اگه بو بودی می‌شدی بوی بارون.
‏اگه اهنگ بودی میشدی بی کلام.
‏اگه صدا بودی میشدی صدای موج دریا.
‏و اگه توصیف زیبایی بودی قطعا میشدی مآه.

_𝔖𝔥𝔞𝔶𝔞𝔫️

به قول مولانا:
مارا ز خود کردی رها
شرمی نکردی ز خدا؟


"دختر اقیانوس"️

تو قشنگی؛
مثل رگه های افتاب لای ابرای پنبه ای
مثل نشستن اولین برف زمستون پشت پنجره
مثل بوی شکلات داغ بعد از حموم
مثل غلت خوردن لای یه بغل قاصدک
مثل مزه ملس نارنگیای نوبرونه
مثل اهنگای پلی لیستم و صدای شروین
مثل ستاره هایی که وقتی میخندی تو چشمات میبارن
مثل تموم حرفایی که توی سرم برات نگه داشتم
مثل تجربه ی حس هایی که تا به حال نداشتم
مثل ارزو کردنت با احتمال زیادِ براورده شدنت.
-دوست دارمم️

صدات قشنگه درست مثل حست. ارزشت بیشتر از دو تا ورسه
دارم از یه قلبی مینویسم ،که بد جوری شده عاشق اون دوتا چشمت


elayim. نازلی بالام️

گفتا چه کسی بود تو را شعر بیاموخت
گفتم به‌ خدا زلف تو و چشم خمارت️

در قلبمی کنارم نه!
تو پنهانی ترین دلتنگی منی......)) ️

ای زندگی اهسته گذر کن
جوانی ام را نادیده میگیری
بسه دنیا از ما امتحان نگیر
ما سوخته دلان ترک تحصیل کرده ایم👋❤️‍🩹️

عجب آن نيست که آهوی دلم صيد تو شد؛
عجب آن است که من عاشق صياد شدم🖤🎀✨️💘🫂🥲️

بالاتر از سیاهـ🖤ـی بخت ما بود..️

-دل من تنگ تو شد،کاش که پیدا بشوی
که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی
تو فقط آمده بودی که دل از من ببری؟!
بروی،دور شوی،قصه و رویا بشوی؟!
انقلابی شده در سینه‌ی من،فتنه‌ی توست
سبزیِ چشم تو باعث شده رسوا بشوی
من پس انداز دلم را به تو دادم که تو هم
بیمه ی عمر دلم روز مبادا بشوی
غرق عشق تو شدم،بلکه تو شاید روزی
دل به دریا بزنی،عازم دریا بشوی
حیف ما نیست که یک زوج موفق نشویم؟!
حیف از این نیست که تو این همه تنها بشوی؟!️

عمر من غارت شد و غارتگر از من دور شد
من صبوری کردم اما غارتگر مغرور شد:)️

مادرم گفت بگو کیست که معشوقه‌ی توست‌ ؟
اسم زیبای تو را زیر کتک لو دادم .️

هر عشقی میمیرد خاموشی میگیرد عشق تو نمیمیرد ...)️

‌
‌

من از جهان بتو نازم
که نازنین جهانی...!
️

تبسمی ز لب دلفریب او دیدم
که هر چه با دل من کرد، آن تبسم کرد

#وحشی_بافقی️

یه‌ وق‍‌ت‍‌ای‍‌ی ف‍‌رام‍‌وش ک‍‌ردن ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍‌ا، م‍‌ث‍‌ل ف‍‌رام‍‌وش ک‍‌ردن 'ن‍‌ف‍‌س ک‍‌ش‍‌ی‍‌دنه'..

گفت از حالت بگو گفتم:
دلی ویران سری حیران غمی پنهان تنی بی جان ❤️‍🩹️

حࢪف بࢪاي گفتن زياد بود و وقت ڪم،

بوسيدمش️

دین من شد
رخ رویت.


"دختر اقیانوس"️

من سر چشای تو از همه چشا افتادم️

بعد تو هر نفس کشیدنم بهانه ای بود برای مردن!🖤️

عکس او در اشک من نقشی خیال انگیز داشت .️

تو آبی بپوش ،
من دریارو‌فراموش میکنم ...️

چه کنم با چشمانت که عقل از سرم میپراند؟
چه کنم با نگاهت که دلم را میلرزاند؟
چه کنم با دستانت که امنیت به من میدهد؟
چه کنم با آغوشت که مرا گرم میکند؟
چه کنم؟
چه کنم جز عاشقی؟
هیچ
هیچ....️

یه جایی نرسید ك دیگه خیلی دیر بشه مثل
وقتی ڪه #حامد_عسکری میگه:
شانه‌‌ات را دیر آوردی سرم را باد برد . .
خشت، خشت و ، آجر آجر پیکرم را باد برد

خدا کند که نفهمی غمت چه با من کرد
که مرگِ من نمی‌ارزد به غصه خوردن تو.🚶‍♀️🚬️

اینم قشنگ ترین شعر سال:

«خسته‌ای غم زده‌ای مثل منی می‌فهمم
دوست داری زِ خودت دل بِکَنی می‌فهمم
زیر سنگینیِ دنیا کمرت خم نَشَود
در تلاشی که فقط جا نزنی می‌فهمم
آنقَدَر رهگذران زخم زبانَت زده‌اند
که فقط در پیِ تنها شدنی می‌فهمم
ظاهرا طاقتِ هر حادثه‌ای را داری
از درونت هم اگر می‌شِکَنی می‌فهمم
صحبت از هرچه کُنی بر ضررت خواهد بود
حرف داری و نباید بزنی می‌فهمم...»🫧 ✉️

.𓏺️