متن های فلسفی / جدیدترین متن فلسفی [آذر 1404]

 همزمان در دو مکان زندگی می‌کنم:
اینجا که منم و 
آنجا که تویی...

#مارگارت_اتوود

+ با آن همه بحران چگونه زنده ماندید؟
- رویا می‌بافتیم.

به امید چیـ زندگیـ میکنیمـ؟
فردایی که ازش خبر نداریمـ؟
فردایی که معلوم نیست کدوممون دیگه نیستیمــ؟

اگر از تاریکی غار بترسی،نمیتونی خفاش شب بشی!

اگر انسانی بیش از دیگران بداند ، تنها می‌شود ...

ب خود از بالا می نگرم چقدر من افتاده ام!

به قولِ بهروز وثوق :
ما اونجوری که دلمون میخواست زندگی نکردیم
اونجوری زندگی کردیم که مجبور بودیم ..

به قولِ بهروز وثوق :
ما اونجوری که دلمون میخواست زندگی نکردیم
اونجوری زندگی کردیم که مجبور بودیم ..

کاش یک‌بار هم ما شکوفه می‌دادیم
ما که این همه هرس شده‌ایم...

-معین دهاز

عاقل آن است

که اندیشه کند پایان را...

👤سعدی

دیروز
وقتی کسی در حضور من

اسم تو را بلند گفت
طوری شدم
که انگار گُل رُزی از پنجره‌ی باز
به اتاق پرت شده باشد …

#ویسلاوا_شیمبورسکا
 

‏و هیچ اندوهی برطرف نشود مگر تو آن را از دل برانی.

‏"تولد" دست خودت نبوده، اما "تحول" دست خودته!
‏بساز زندگيتو...

آینه شاهد تعبیر لبخند‌های گوناگون‌ است؛ 
زیبا‌ترین‌شان همان‌هایی‌ست ک با بغض جوانه می‌زنند.

-نازنین

و من فرو رفتم به قعر دریاها که قعر دریاها پر از
 مزار شود...

او مثل هیچ‌کدام از شما نبود
حکم جعبه کمک‌های اولیه را داشت!

-زهرا عین

احترام، عمری طولانی تر از زندگی انسان ها دارد...

شاید اون عنکبوتی که تو اتاقت بود...
که کشتیش،
به تو به چشم دوست نگاه میکرد❤️

از یه جایی به بعد با وجود بودنِ آدما بازم حس میکنی که چقدر تنهایی و طبیعت اینو کاملا به روت میاره!