متن های ادبی غمگین / بهترین متن ادبی غمگین [پیشنهادی]

خیال نکن
اگر برای کسی
تمام شدی،
امیدی هست!

خورشید..
از آنجا که غروب می‌کند
طلوع نمی‌کند!

_افشین یداللهی

️

تمام عمر براي زندگي کردن مُرديم ..!️

‌
‌
" أَعذارُك تُحوِّلُ أحلامَك إلى رَماد"🇸🇦

بهونه‌هات، رویاهات رو‌ به
خاکستر تبدیل می‌کنن...🌾

𝙼𝙰𝚃𝙸𝙽ᵐᵇ⁴️

فرهاد شدم نبود شیرین
مجنون شدم و نبود لیلا...:)🕊💔️

حالم اونجوریه که شاهین نجفی میگه :
من به روزای شاد مشکوکم ، شک دارم ختمِ ماجرا اینجاست ... 🌱

️

_چقدر دوسش داشتی؟
+انقدر که هربار بی رحمانه پروانه های درون قلبم را به قتل میرساند و من احمق هربار که میدیدمش میگفتم:"کجا بودی؟! پروانه ها دلتنگت بودن:)"️

چون شکست آینه
حیرت صد برابر می شود
بی سبب خود را شکستم
تا ببینم کیستم....! ️

دلم گرفته از آدمای نصف و نیمه🥺
از هرکی میگه میمونه و میزاره میره🍷
از اون دلی شکسته و دیگه دیره💊️

این روز ها
برای خود مَردی شدم
بی صدا گریه میکنم
در سکوتی سخت!
️

در میان این همه هیاهوی زندگی،
در میان این همه کلنجار رفتن و شکستن و سوختن و ساختن،
در میان این همه گریه و فراق و افسوس،
شاید تنها غم صدای شجریان،
گرمای آرام چای یاسمن،
و عطر خاموش نرگس‌های پژمرده،
تسکینم باشد...️

هرکه‌درکش‌بیش‌دردش‌بیشتر
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️

آدمی که بتونه با دلتنگی کنار بیاد .. دیگه هیچی براش مهم نیست✋🙂️

در پارادوکسِ عجیبی به سرم میبرم و دلیلش را نمیدانم ..️

بغض سنگین مرا دیوار میفهمد فقط!

️

خون گریه کن به حال من ای شیشهٔ شراب!
تنها حریف درد من این روزها تویی️

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم!ッ

️

خواندنی ها زیاد بود، ما کم خواندیم ...️

مآهی هم‌گِریه میکَرد وَلی دَریآ باخبر نِمیشُد <🌊️

تو با قلب ویرانهٔ من چه کردی؟
ببین عشق دیوانهٔ من چه کردی؟
در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با بال پروانهٔ من چه کردی؟
ننوشیده از جام چشم تو مستم
خمار میخانهٔ من چه کردی؟
مگر لایق تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرت شانهٔ من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده با خانهٔ من چه کردی؟
جهان من از گریه ات خیس باران شد
ت با سقف کاشانه من چه کردی؟️

غلط است هر کِ گوید دل ب دل راه دارد
دلِ من زِ غُصه خون شدُ او هنوز خبر ندارد🫠️

آدمیزاد هشتاد درصد بدنش آب است
من می‌گویم اشک است
اشک خیلی چیز خوبی است لاکردار
آبادی چشم است
بزرگترین تمدن‌ها کنار رودخانه‌ها
پدیدار شده‌اند، مگر ن؟!
#حامد_عسکری. ️

که زنده های امروزی چیزی به جز تفاله یک زنده نیستند؟ گویی که کودکی در اولین تبسم خود پیر گشته است!️

پایان‌حکایتم‌عجیب‌دیدن‌دارد'🖤
️

برای تویی که اشک توی چشمات خشک شده و بغض توی گلوت خونه ساخته، این جملات یلدا سیدی رو آرزو میکنم:

و کاش عزیزم اگر به غم مبتلا شدی،
پناهی هم داشته باشی.
️

آیا روزى میرسد که من هم همچون ستاره هاى بى همتا
در میان آغوش آسمان بدرخشم؟
با چشمان دیگرى به مردم نگاه کنم؟
با خندیدنم دل کسى را خوش کنم؟
با وجودم به آدمى امید ببخشم؟
با پرواز کردنم کودکى را شاد کنم؟
نمیدانم...
نمیدانم آیا آن روز میرسد یا نه؟
اما میدانم تا وقتى که زنده ام
براى ستاره شدنم تلاش خواهم کرد...
️

وآنچه‌هرگزنتوان‌شرح‌کرد! یعنی‌حالِ‌من...🌱

️

اگر در این دنیا بال داشتیم،بالمان را میچیدند🥲️

-برای فراموش کردن هر دردی یه درد بزرگتر لازمه!️