متن های غمگین عاشقانه / بهترین متن غمگین عاشقانه [پیشنهادی]

گل ناراحت شد و آسمون تا صبح براش بارید....🌧️🍃⛓️️

تا حالا هیچی مثل آغوشت، خوبم نکرده :)

️

درسته میگن یکی بود یکی نبود
ولی اون کسی که بوده من بودم و اون یکی با خواسته خودش نبود ..️

دوباره بغلش کردم اما دیگه خودش نبود...️️

یکی با یارش خوشه براش هی رنگی میپوشه.
یکی هم آماده رفتن هرشو کفنش روشه.
یکی زور الکل هر شب و روز بیهوش‌.
یکی هم دکمه‌شو زده خیلی وقته که خاموشه.‌
ولی من خونم بالای تو می‌جوشه. 🖤🕊️️

اشک های او با روح من زندگی موازی دارد!

ادامه بده بساز و بسوز...:(🥺

اشک های او با روح من زندگی موازی دارد!


-بنتون جیمز کسلر-️

اون یه چیزی رو درونم روشن میکنه که مدت هاست هیچکس حتی نتونسته بود لمسش کنه...🌱️

کار تو بود فقط بازی کردن و منی که عاشق بازی کردن با تو بودم🙂.... ️

بارانی نمی‌بارد!!
آسمان در نبودت گرد غم می‌بارد بر سر این
دلداده‌ی آشفته....

•. 🌘 ☆ .•️

« میان ما دریایی از دلتنگی افتاد ؛
نه از کم‌ بودن عشق !
از زیاد بودن تقدیری که نخواست اجازه دهد ساحل نگاهت را لمس کنم ! » 🙂❤️‍🩹️

تاوان غماتو موهام داد 💔. 😅️

نادر ابراهیمی میگه؛
نمی شـــــــود که:
بهار از تو سبزتر باشد؛
گل از تو گلگـون تر؛
امید، از تو شیرین تر...

️

باید یاد بگیرم
مادامی که از عشق کسی مطمئن نشده‌ام
با اون خاطره‌ای نسازم
که چرا که تاوان خاطرات جنون است
و بس...

_گابریل‌گارسیا مارکز️

گفتم روانیتم گف
روانی نمیخوام😔💘️

ارغوانم....
پاییز شد🍂
آسمان شروع به باریدن کرد🌧
آسمان به رنگ نارنجی در امد🌚
شهر پر از بوی نم خاک شد☔️
اما باز هم قرار است این پاییز بدون تو بگذرد🫀😅️

کوله باریست پر از هیچ که بر شانه‌ی ماست
گله از دست‌کسی نیست مقصر دل دیوانه‌ی ماست️

سرد تر از قلبمه دست تو جیبم ... ️

یاد دادم بر چشم خویش
اشک را ببرد از یاد :))💔️

✧ı یاבم نمــــے ڪنـے و
زیـــاבم نمـیرو ہـــے
یــاבت بخـــیر
یــــارے ؋ـــــر امــــو ش ڪـــــار مـــن ✧ı..... ✞️

درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت
در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت

سجاده گشودم که بخوانم غزلم را
سمتی که تویی عقربه قبله نما رفت

در بین غــــزل نام تو را داد زدم ، داد
آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت

بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت
این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت !؟

من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیم
من سمت شما آمدم او سمت خدا رفت

با شانه شبی راهی زلفت شدم اما ...
من گم شدم و شانه پی کشف طلا رفت

در محف️

او‌می‌آید،اما‌یادمان‌باشد
اگربا‌آمدن‌خورشید‌از‌خواب
بیدار‌شدیم،نمازمان‌قضاست:]
+یابن‌الحسن🌿️

به چه می‌اندیشی؟ نگرانی بیجاست ؛ عشق اینجا و ‹ خدا › هم اینجاست : )!💙️

رفتم دکتر گفت:اگه نفست نیاد میمیری نفسم میایی یا بمیرم؟!:(

️

قشنگ بود هرچند سرکاری بود....... 🥹🌑🖤️

عشق مثه مواده نمیشه ترکش کرد🖤🥀
ترکش هم کنی هنوز روت تاثیر داره✨️

و باز هم #شب شد؛
#منتظرش نباش
اون الان #کنار یکی دیگه #حالش خوبه :)
#شب بخیرتونو که #فراموش نمیکنم 🥲💔
شبتون به زیبایی ستاره ها✨💅🏻💗️

در خیابان راه میرفتم
ناگهان چشمم به کافه ای افتاد
از پنجره کافه صندلی پیدا بود یک قهوه
آنجا من نشسته بودم و تو
همانجا بغضی گلویم را قروق کرد
با بغض دویدم و تا به خانه رسیدم
اشک هایم خیابان را گرفته بود و من
تظاهر به بیخیالی میکردم
رسیدم و خانه
لحظه اول با فریاد گریه کردم....️

بهترین توصیف از لب یار رو کنعان محمدی گفته
اونجایی که میگه:
رژ به لب مالیدن او اخر بیهودگیست
فکر کن دیوانه ای شکر به خرما می زند!

♡:) ️