نمیدانم چه رسمی است که نامش عاشقی است درونش آوارگی است و برونش دلدادگی است همان رسمی که ز نام و ریشه محروم از مرهم اسرار و دل است و خموش عاشق و منطق نشناسد دنبال یار است و زلف پریشانی یار
یه جا نوشته بود`مثل دوتا دوست حرف زدیم و مثل عاشقا رفتار کردیم` جای تامل داشت، معشوقی که مثل دوست نتونی باهاش خلوت کنی و حرفات رو نفهمه باید به اون رابطه شک کرد..️