متن های فلسفی / جدیدترین متن فلسفی [آذر 1404]

باغبانی که به نجار دهد باغش را
فصل هایش همه هم رنگ زمستان بشود✏

و زمانی که نوبت به شناساندن مفهوم زیبایی به مخلوقات رسید
خدایان دست به آفرینش تو زدند .

«‌ترجیح میدهم به ذوقِ خویش دیوانه باشم تا به میلِ دیگران عاقل...»

زندگی یعنی همین!

ماهی ها گریه شان دیده نمی‌شود . . . !
گرگها خوابیدنشان ، عقابها سقوطشان
و انسان ها درونشان . . .

لب خوانی میکنی در دنیایی که مردمانش دروغ گویند!!!

حقیقت اینه که «لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ‌» چشم‌ها کور نیست بلکه «تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ» دلهایی که در سینه‌‌هاست کوره عزیزان..

اِنسان های بُزُرگ دو دِل دارَند! دِلی کِه دَرد می کُنَد و پِنهان اَست ! وَ دِلی کِه می خَندَد وَ آشکار اَست!

چه کسی آشوب درونت را می‌فهمد درحالی‌که در آرام‌ترین حالتت قرار داری؟

غم زمانی عظیم است 
که تو را به سکوت وادارد ..

عنصر اصلی "احترام" دوطرفه بودنشه..،
 وگرنه سن ملاک نیست...

‌‌ وقتی بزرگ میشی قلبت میمیره..! ـ

آسون‌ترین راه برای تغییر زندگی، تغییر دادن آدمهاییه که زندگی رو باهاشون میگذرونیم …

امروز باهم بودن وشاید فردا به یاد هم بودن را تجربه کنیم... پس امروزمان رازیباکنیم... ب حرمت خاطرات فردا... ༊

دو انتخاب بیشتر نیست
۱.مانند خورشید بدرخش
۲.مانند دیوانه ها شو و در هیچ چیز دخالت یا نظر نده

زِندگے ‌ے مُشکل‌نیـست‌کِ‌بِخوایـ‌حَلش‌کُنے ‌زِندگے یـِ‌ واقیـعته‌کِ‌بایـد‌تَجربش‌کنیـ:))🧡

اومدن هیچکس تو زندگیت بی حکمت نیست
«یه عده میشن فرد زندگیت»
«یه عده هم درس زندگیت» 👌

کاش انسان مثل شمع، فقط یک شب زندگی میکرد، اما در کنار پروانه‌اش …

آتیش که روشن کنی بوی دود می‌گیری، پس نمیشه بذر حسادت رو تو سرت بکاری و توقع آرامش داشته باشی!

دیری به شوق دیدن فردا، گریستم،
فردا چو شد، به حسرت دیروز زیستم …

مرور خاطرات احقانه ترین جنایته ک ادم در حق خودش میکنه....

زشتی دنیا به خاطر وجود آدمای بد نیست !
به خاطر سکوت آدمای خوبه ... 

یک زن، دو بار می‌میرد! یک بار وقتی، عاشق می‌شود. یک بار وقتی عشقش را اعتراف می‌کند …

زنده ام...
نه  از جانی که مانده...
از استخوان های لجبازی 
که روی هم ایستاده اند...