متن های بلند شعر عاشقانه / بهترین متن شعر عاشقانه [پیشنهادی]

شادی
گل برفشان به مهر امیده آینده را
تابرسانی به لب شادی آن خنده را
بوی خوش زلف توزنده کندمرده را
جلوه نما ماه شب دولت پاینده را..
عارف..🌷💚🌷
️

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است!

اکسیر من! نه این که مرا شعر تازه نیست
من از تو می‌نویسم و این کیمیا کم است

سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است

تا این غزل شبیه غزل‌های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است

گاهی تو را کنار خود احساس می‌کنم
اما چقدر دل خوشی خواب‌ها کم است

خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است!️

این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم

در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم

چیزی که میان تو و من نیست غریبی است
صد بار تو را دیده‌ام ای غم به گمانم؟

انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
این‌قدر که خالی شده بعد از تو جهانم

از سایه سنگین تو من کمترم آیا؟
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم

ای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیران
آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم️

چند بیت شعر ك من خیلی دوست دارم'💁🏻‍♀🧡:

¹باورش سخت است، می‌دانم ولی باور کنید،
شعر در دنیای من از نانِ شب واجب تر است!

²به ڪجا می‌روی ای علتِ باریدنِ شعر . .
اندکی صبرغزل بی تو دلش میگیرد . .

³تمامِ زندگی‌ام صرف شـعر گفتن شد!
از ان زمان ك شنیدم « تو » شعر میخوانی:)⤹'️

پیش از تو جهانِ قافیه ویران بود

هر مصرع تازه از غزل بی جان بود،

عـشق آمد و زنده شد غزل وقتی ك

هجای تو در ضمیر ما امکان بود ‹🌱›
- آدل آبادلانی | 💓📙️

با نگاهت عاشقـم کردی،‌ دلـم دیوانه شد 🧡🌼
خنده بر لب شاعرم کردی، دلـم دیوانه شد 🌼🧡

گفتم آیا میشود با یک نگاه عاشق شوم ؟؟ 🧡🌼
خنده بر این پرسشم کردی، دلـم دیـوانه شد 🌼🧡

من نگـاه آخرت را عشق معنـا میکنم 🧡🌼
ای زلیخا یوسفم کردی، دلم دیوانه شد 🌼🧡

با نگاهت چشم من مشتاق باران میشود 🧡🌼
ای تو باران! نرگسم کردی، دلم دیوانه شد 🌼🧡

من بهارم یک به یک از بودنم کم میشود 🧡🌼
بگذر از این،‌ عاقلم کردی، دلـم ️

- تو را به زبان ساده شعر دوست دارم.
به زبان عاشقانه #فارسی به آن زبان ك حافظ
غزل هایش را جهانی کرد،
به آن زبان شورانگیز رباعی‌هایِ خیام
و همان زبان ك عشق سوزناك عارفانه مولوی
در آن فریاد می‌کشد،
تو را به زبان عشق دوست دارم
به زبان ساده سعدی:)))💗📬 ⌞️

از مهر، از آبان، دلم دیگر نمی‌ترسد،
از جمعه‌های ابریِ آذر نمی‌ترسد،
بی تو تمام فصل‌های سال دلگیرند . .
غم دیده از پایان شهریور نمی‌ترسد!
- محسن حیدری️

تیرچشم
آن زلف بی قرارش برجان قرار بگیرد
آن روی ماه به لبخنددل از نگاربگیرد
آن حلقه های زلفش بر رخ قرار بگیرد
از بیم تیر آن چشم صد یار کنار بگیرد..
عارف..🌷💚🌷️

افزون
مرا آن خندها بر لب زسر بیرون نخواهد رفت
اگردرحلقه باشی توچه گویم چون نخواهدرفت
مرا یک روزی اگر کاری بجز آن عشق بیاموزاند
تورایک بوسه درآغوش زآن افزون نخواهدرفت..
پعارف..🌷💚🌷️

شیدا
هر که درآن دشت گلت سر گردان شده
همچو من از عشق بی سر وسامان شده
دل که در آن باغ گل روی تو مست شده
با نگاهی به آن سر زلف گل تو حیران شده..
عارف..🌷💚🌷️

مرا فرصت
مرامهرگل رویت زدل بیرون نخواهدرفت
نگاه چشم شهلایت زیادمن نخواهدرفت
اگرفرصت مرا باشدکه عشق روی تو جویم
اگرقسمت مراباشی زآن افزون نخواهدرفت ..
عارف..🌷💚🌷️

وفادلدار
آن روز که ازروی وفا با عشق دلداری نمود
با مهر با شوق درون یک دم وفاداری نمود
اول به لب خنده رخش آورد به دل مهرگُلش
یک لحظه جام پرز می آوردو غمخواری نمود..
عارف..🌷💚🌷️

نورچراغ
از پی دیدار رویت سالها سودی نبود
من شدم بیمارتو دردمن بهبودی نبود
عشق رویت غالب گشت بر جان ودل
تاکنم روشن چراغ آنجاکه دودی نبود..
عارف..🌷💚🌷️

قرار
آن زلف بی قرارش بر رخ قرار بگیرد
برجان و دل نشسته تادل زیار بگیرد
آن روی لاله گونش تابدبرجان عارف
با آن نگاه پر مهر دل بی شمار بگیرد..
عارف..🌷💚🌷️

دلم میخواهد تورا مخفی کنم مثل سرباز گمنامی که زیر خلوت
خاک که بعداز سال‌ها تکه استخوانی پلاکی چیزی از او پیدا میشود دلم میخواهد شاعری باشم که در جبهه‌ی دفترش برای
آیندگان تو را می سراید:)😔🥀️

شب گذشته شتابان به رهگذار تو بودم
به جلد رهگذر اما در انتظار تو بودم
نسیم زلف تو پیچیده بود در سر و مغزم
خمار و سست اما سخت بی قرار تو بودم


"دختر اقیانوس"️

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
اکنون با جوانان نارگیل کن با ما چرا؟


"دختر اقیانوس"️

لاله
آن حلقه ها که بینی در زلف مشکبارش
صد جان و دل ما را باشدبه جان نثارش
آن ماه لاله گونش تابد به دشت این دل
چون جان میان آتش عارف که بی قرارش ..
عارف..🌷💚🌷️

ای صبا با تو چه گفتند
که خاموش شدی ،

چه شرابی به تو دادند
که مدهوش شدی ،

تو که آتشکده عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که
خاکستر و خاموش شدی ،

تو به صد نغمه ٬ زبان بودی و
دلها همه گوش ،
چه شنفتی که زبان بستی و
خود گوش شدی ،

خلق را گرچه وفا نیست
ولیکن گل من ؛
نه گمان دار که رفتی و
فراموش شدی …️

ای عشق در تشخیص رنگ چشمایت ناتوانم
بلندی مژهایت را چگونه اندازه بگیرم؟
که به سعادت اقبالم بلند است⭐
دشت پراکنده و نامنظم ابروهایت را چه کنم که هر بار پراکنده میشود تا با دستانم دوباره منظم شوند
ترکیب تو چیست؟
تصویر زیبای کیهان را میبینم 🥹🫀️

من اگر کافر و بی دین و خرابم به تو چه؟
من اگر مست می و شربت و شرابم به او چه ؟
تو اگر مستعد نوحه و آهی چه به من
من اگر عاشق سنتور و ربابم به تو چه؟



"دختر اقیانوس"️

شب مهتابه و چشمام بازم از یاد تو خیسه

دیگه عادت شده با بغض واسه ی تو مینویسه

کاش می فهمیدی که قلبم خونه آرزوهات بود

یه نفس تنها نبودی همیشه دلم باهات بود️

اگه تو از پیشم بری سر به بیابون می ذارم

هر چی گل شقایقه رو خاک مجنون می ذارم

اگه تو از پیشم بری پنجرمون بسته میشه

یه دل با صد تا آرزو از زندگی خسته میشه️

چمن
آن بادصبا مشک به سوی چمن آورد
در باغ و گل و پرده برون یا سمن آورد
هرلحظه آن بادصبا برمن ازهرطرف آمد
از بوی که در آن زلف رُخت نسترن آورد..
عارف..🌷💚🌷️

می‌خوام یه قصری بسازم پنجره‌هاش آبی باشه
من باشم و تو باشی و یه شب مهتابی باشه

امشب می‌خوام از آسمون یاس‌های خوشبو بچینم
امشب می‌خوام عکس تو رو تو خواب گل‌ها ببینم

کاشکی بدونی چشمات رو به صد تا دنیا نمی‌دم
یه موج گیسوی تو رو به صد تا دریا نمی‌دم

کاش تو هوای عاشقی همیشه پیشم بمونی
از تو کتاب زندگی حرفای رنگی بخونی

حتی اگه دلت نخواد اسم تو، تو قلب منه
چهره تو یادم میاد وقتی که بارون میزد️

شامگاه و سحرگاه
به‌یاد توم
ای خاق دستان ظریف مادرم
و ای خلق کننده استواری پدرم
منم آن بنده ی حغیرت
این دفعه درخواستی دارم
برای پدر و مادرم
من فرزندم و وقت تلف کن
حیف ک کودکم و خامم
نمی دانم آنچه را ک پدرمیگوید
چ زمان حرص کنم درختان باغم را
چ زمان بزنم  فریاد غرورم را
چ زمان لبخند بزم ب روی غیر آشنا
کی ببوسم دامن مادرم را
کی بمالم شانه ی خسته پدرم  را
دگر بماند ک دگر وقت گذر کردن نیس
ک باید بیدار شوم(m. S) ️

هرگز آن پاییز را فراموش نمی کنم
یعنی خودم را
ذخیره ای که از آفتاب داشتم
هیچ کس نداشت
تو از باغ خرمالوهای کال آمدی و
در من رسیدی
هرگز آن پاییز را فراموش نمی کنم
یعنی تو را …،️