کلام می شدم ای کاش،
در تکلمِ تو ..
🗯 حسین منزوی
کلام می شدم ای کاش،
در تکلمِ تو ..
🗯 حسین منزوی
رَفتِہ رَفتِہ مي رَوي اَز یادِمان...)
️عشق واقعی ربطی به حافظه نداره. قلب یادت میاره …
️رفتن پا نمیخواهد .. دل میخواهد .. آنکه رفت وای به حال دلش ..
️قطار سوت کشید و به راه افتاد؛ همه گوششان را گرفتند من، قلبم را...
️
پنجره را گشودم،
شب بوی غم میداد!
️
«فتحتُ النافذة
إذ كان الليل يضوع برائحة الحزن»
تو چه دانی
که چه ها کرد
فراقت با من ..!
🗯 عراقی
گفته بودم صبورم اما
نه در برابر نبودنت ...
بعد تو از آدماے زیادے دوست دارم شنیدم اما دیگر دلم نلرزید...
️از مَن نشانی اش را نپرس؛
مَن خودم گم شدَم
در خیالِ او...
از مَن نشانی اش را نپرس؛
مَن خودم گم شدَم
در خیالِ او...
و گویی برای خاطرات،
قلبی است که جز در شب نمیتپد!
«و کأن للذَکریاتِ قلباً لاینبضُ الا لیلاً»
من اگه از لبه پرتگاهم بیوفتم باز آویزونت نمیشم بیب!
️