در فرانسوی واژهای وجود دارد به نامِ؛ «sillag» به معنیِ؛ عطرِ به جا مونده از یه نفر، خاطرههایی که با یه نفرِ خاص داشتی یا لحظههایی که با هم تجربه کردین و اون شخص و خاطرت همیشه جلو چشماته و هیچ اتفاقِ بهتری رو به اون ترجیح نمیدی.️
امیدی بر جماعت نیست میخواهم رها باشم اگر بی انتها هم نیستم بی ابتدا باشم چه می شد بین مردم رد شوی آرام و نامرئی که مدتهاست میخواهم فقط یک شب خدا باشم اگر یک بار دیگر فرصتی باشد که تا دنیا - بیایم دوست دارم تا قیامت در کما باشم خیابانها پر از دلدار و معشوقان سردرگم ولی کو آنکه پیشش میتوانم بی ریا باشم ؟ کسی باید بیاید مثل من باشد، خودم باشد که با او جای لفظ مضحک من یا تو، ما باشم یکی باشد که بعد از سالها نزدیک او بودن️
چقد خوبه یکی باشه! که هواتو داشته باشه! که حواسش بهت باشه! که نذاره تو هیچ شرایطی تنها باشی؛ حتی وقتی حوصله خودشم نداره باهات حرف بزنه! تو یکیه منی؛ بمونی برام تاابد و یک روز...❤️