بیو عاشقانه | متن کوتاه عاشقانه فارسی و انگلیسی / تکست عاشقانه کوتاه

دلم میخواد کنارت بشینم؛برات کتاب بخونم و غرق صورت قشنگت بشم محبوب.️

نخست
دیرزمانی در او نگریستم
چندان که چون نظر از وی بازگرفتم
در پیرامون من
همه چیزی
به هیأت او درآمده بود
آنگاه دانستم که مرا دیگر
از او
گریز نیست

احمد شاملو️

او قندِ روزهای تلخ من است!🤎 .️

چه فرقی میکنه کجاییم؟ باید هروقت من دلم بخواد بغلم کنی.️

میدونی خیلی بهت نیاز دارم؟
من‌نیاز دارم به‌صدات،چشمات،حرف‌زدنت
نیاز دارم به بغل کردنت،من نیاز دارم به
بوسیدنت،به لب هات
نیاز دارم  به تو تا کنارم باشی
ایناس که باهاشون آروم میشم...🤍🖇

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️

من هر کاری برای لبخند زدن تو میکنم. لبخند تو روشنایی بخش درون منه️

مادرمـ پائیز شد تا مرا بهاریـ کند 🌈💐🍁🍂️

به بن بست رسیدم
الان نه میتونم داشته باشمد
نه میتونم فراموشت کنم ...؟
صیاد عزیزی ️

و زیبایی را درون چشمانت دیدم ...!:)️

تو اگه توصیفِ زیبایی بودی ، میشدی ماه .️

از بین همه‌ی دروغات(دوسِت دارم) مورد علاقه‌ی من بود️

برای لحظه‌ای که در عمیق‌ترین بخش خواب شبانه‌ام بودم و تو برای یک نفس بیشتر، تقلا می‌کردی و ظلم و جنایت بر گلویت نقش می‌بست از بودنم متنفرم.
#محمد‌_کرمی
#محمد_حسینی.️

.

اولین بار که #دیدمت فکرشو نمیکردَم
قراره هرروز برایِ #تـــــو بمیــرم🙈💋♡E♡

.️

گر غمگین شود حال تو ز داغون شود حال من️

‏با قلبت عاشق میشی با عقلت رهاش میکنی🫀️

غمی هم اگر هست، تو دلخوشیِ منی‌🤍️

کردی خدافظی خیلی بی حس :)
منم منتظرم کی میدی text ؛️

دو تیکه یه قلب من متعلق به دو نفره🥲
تیکه یه اولش مال تو..
تیکه دومش بازم مال تو؛)️

همیشه یکی هست ک نمیتونی فراموشش کنی:)️

فارغ از هرچه ک ناراحتم میکند از بابت تو" خوشحالم" !❤️️

‌
‏وسط روز دلم برات تنگ می‌شه، وسط کار، وسط خیابون، وسط دنیا...

‌️

تو برای من فردایی
فردایی که هیچوقت بهش فکر نکرده بودم..
چقدر خوب شد که اومدی
یادم نمیاد از کجا شروع شد
تو یهو پات رو گذاشتی
دقیقا همونجایی که باید میذاشتی
درست وقتی نیاز داشتم به یکی
اعتماد کنم و پشیمون نشم
درست وقتی از همه آدما خسته بودم
سر بزنگاه اومدی :)
و تو عمیق ترین نقطه قلبم ایستادی
زخم های روحمو بوسیدی
شدی مالک قلبم
بزرگ ترین داراییِ من💭️

روزگاری من اگر دیوانه‌ات بودم گذشت
شمع من بودی و من پروانه‌ات بودم گذشت
روزگاری زلف تو دام و خالت دانه بود
من اسیر دام بهر دانه‌ات بودم گذشت
من دگر نیستم از باده‌ات سر مست و خوش
گر زمانی سر خوش از پیمانه‌ات بودم گذشت

- | شـــعر️

‌
من خوشبختم وقتی تُو رو دآرم 🖇•️

باورم نمیشه که
دست های سردت
چه گرمایی به دل من
میبخشه...️

میدونستی ؟
آرومم میکنه
بودنت ،دیدنت
خنده هات
و از همه مهمتر
چشمات...
️

پرسیدند:《 آیا اورا تا حد مرگ دوست داری؟!》
گفتم"بالای قبرم از او صحبت کن
و ببین چطور مرا زنده میکند . . .

#محمود‌درویش️

عجیب‌ترین قسمت دوست داشتن
همونجاست که ازش بشدت ناراحتی
ولی نمیتونی قهر بمونی
چون صحبت کردن با اون آدم
یه نیازه برات
مثل نفس کشیدن
و هیچکس بجز خودش نمیتونه نجاتت بده️