یسری وقتام هست ، انقدر آدما با احساست بازی میکنن که دیگه سمت هیچکسی نمیخوای بری ، دیگه نه حوصله کسی رو داری و نه با کسی بودن بهت حس خوبی میده .. اون موقعست که تنهایی میشه ترجیحت .️
باز باران بی ترانه میخورد بر بامه گونه یادم آرد روز غمگین گردش تقدیر ننگین فصل رنگین،بغض سنگین... بی تو هیچ و پوچ و خالی تلخی ناب نگاهی یادم آمد چشم هایت،لحن شیرین نگاهت..❤️ همچو کودک می دویدم... کودکی صد ساله بودم... یادم آمد حرف تلخی شاهد این قلب زخمی با کی دیگه خوش حالی،باور عشقم نداری... باز باران بی ترانه می نشیند روی گونه زنده ام اما چگونه؟! ️
اونجایی که پاتریک میگفت باب اسفنجی من هی میخورم میخوابم، هی میخورم میخوابم، هی میخورم و باز میخوابم بدون اینکه استراحت کنم ولی خسته ام؛ الان تازه درکش میکنم که چی میگه. الان با گوشت و پوست و استخون درکش میکنم...️