با ذره ذره حرفات قلبم شکست، رفتم تو اتاقو درو بستم هدفونو گذاشتم رو گوشمو با موزیکام اروم شدم الان ک فراموش شدی چرا برگشتی؟ وقتی داشتم زجه میزدم واسه یکم توجه از طرفت کجا بودی؟ واقعا فک میکنی باز دوستت دارم؟ نه عزیزم من دیگه قلبی واسم نمونده که بخام کسیو دوست داشته باشم، قلبمو شکوندی، تو، تو قلبمو شکوندی، اره خدت الانم دیگ بهت نیاز ندارم فقط میتونم بگم تا اینجا نبودی از اینجا به بعدشم نباش گمشو از زندگیم بیرون.. ️
الان دقیقا توی اون نقطه از زندگی ایستادم که کافکا میگه: "از زندگی با مردم، از حرف زدن، عاجزم! کاملا در خود فرو رفتهام، به خودم فکر میکنم چیزی ندارم به کسی بگویم.. هرگز؛ به هیچکس!"️