متن های بلند فلسفی / بهترین متن فلسفی [پیشنهادی]

من وفادار‌ترین آدمارو دیدم ک  خیانت کردن،
باهوش‌ترین افراد رو دیدم ک فریب خوردن، صادق‌ترین آدمارو دیدم ک دروغ گفتن، مهربون‌ترین آدمارو دیدم ک دل شکستن، قوی‌ترین آدمارو دیدم ک کم آوردن، بالغ‌ترین افراد رو دیدم ک بچه‌گونه رفتار کردن ..
و؛ از همه‌ی اینها متوجه شدم هیچ بد و خوب مطلقی وجود نداره، همه ممکنه اشتباه کنه و هیچ‌چیز، هیچ‌وقت از هیچ‌کس بعید نیس! ️

۱۲🖤سال گذشت...
و عزیزترین فرد رو از دست دادم تا ...
_فهمیدم همیشه اونی ک میخای نمیشه...!
_فهمیدم هرکسی ک باهاته، الزاماً 'دوستت' نیست!
_فهمیدم 'رفتن' همیشه از روی نفرت نیست...
هرکی ظاهرش زیبا تره درونش زیبا نیست...
_هیچکس مسئول حرف های زده شده ی تو نیست
_هیچ فرصتی دوبار به دست نمیاد
_با بی احترامی و بی توجهی فقط کارما پس میدی
_کارما تقاص نیست عدالته
_ اعتماد همیشه حماقت نیست گاهی  یک بُرده️

یونگی :چرا نجاتش دادی؟؟. ات :چون داشت میگفت کمک نمیتونستم که ولش کنم .بعدشم مگه چیکارتون کرده؟؟.یونگی:اون یکم از مال و امول منو برداشت و فرار کرد.ات:اوم من نمیدونستم ببخشید .یونگی:به نظرت با عذر خواهی درست میشه؟. ات: نمیدونم ️

کسی به فکر گل‌ها نیست
کسی به فکر ماهی‌ها نیست
کسی نمی‌خواهد
باور کند که باغچه دارد می‌میرد
که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده‌است
که ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی می‌شود ..
️

Part 4:
اقای کیم با خستگی فوتی کرد ":ایشون خانم باشخصیتیه
تهیونگ!میدونم هیچوقت جای مادرتو نمیگره ولی اگر ببینیش
مطمئنم"....
تهیونگ با غرشی آهسته مانع شد:" چرا داری عیاشی تو توجیه می کنی؟ مگه اجازه من لازمه ازدواجته؟ "
اقای کیم دندان هایش را فشرد"من فقط به فکر زندگیمون هستم"
_"تو فقط به کر زندگی خودتی"
_"می دونم اینو بارها گفتم ولی"..... ️

و انسان ها دو دسته اند؛دسته اول می‌خوابند تا فراموش کنند و دسته دوم بیدار می‌مانند تا مشکل را حل کنند اما هر سوالی در مغزشان آن را به هزار تویی جدید منتقل می‌کند...
و من جزو دسته دومم️

دࢪونم جنگ است،
نه بين خيࢪ و شࢪ،
بلڪه بين من و من،
بين ڪودڪى ام ڪه، هنوز عشق ميخواهد،
و بالغى ڪه ياد گࢪفته فقط دوام بياوࢪد،
و دࢪ اين ميان،
نه پناهى هست،
نه آغوشى آمن،
فقط سڪوتى ڪه همه چيز ࢪا دࢪ خودش مىﺑلعد...️

میخوام یه چیز خیلی مهم بگم.
که ممکن روزی به حرفم برسی،
اینکه هیچ وقت ((نقطه ضعفت)) رو به هیچ کس نگو،
حتی به رفیقت، به عشقت، حتی پدر و مادرت،
به هیچ کس، چون ممکن روزی یه کار اشتباه هر چند کوچیک یا بزرگ انجام بدی،
تا تبدیل به دشمنت بشن. "متاسفانه "🖤️

♡✯خُدا بَعد مَه مُراقِبی بو دِلی نازُکی مُواظِبی بو✯♡

♡✯تاوانِم هیچ وَقت وَه لی نَسینی✯♡

♡✯هَمیشَه خُدای خوبی بِمینی✯♡

♡✯مَه حالِم خوبَه چُوِم دُرو دِی✯♡

♡✯اَشکِیلِم بی خود دِری شُروع کِی✯♡

♡✯مَه بَخشامَسَد وَه فِکری نَچو✯♡

♡✯قَلبِت هَرجا چی وَه شونی بِچو✯♡️

زندگی زیباست ولی نه به داشتن دونعمت مثل پدرومادر که اگه این دونعمت برن زندگی جهنم میشه دیگه با هیچی نمیشه ارزشمندترین مکان هایی که میتوان در دنیا حضور داشت:
در فکرِ مـــادر
در قلب مـــــادر
و در دعای مـــــــــــادر️

و من الان جایی وایسادم که همیشه متنفر بودم ازش،ته دره ای عشق و احساسات
احساساتم بود که منو کشوند تا لب دره و این عشق بود که منو انداخت پایین،جایی که فقط ادمای بی احساس زندگی میکنن
از خودم معذرت میخوام:))️

᠉هر کس دنیا را از زاویه دید خود قضاوت می‌کند!🥂
گاهی بهتر است جای خود را برای بهتر دیدن عوض کنید.🖇
هیچ‌وقت در زندگی‌تان به خاطر احساس ترس عقب ننشینید.💘
همه‌ی ما بارها این جمله را شنیده‌ایم که : «بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟ مثلاً اینکه بمیرید؟🪦
اما مرگ؛☕️
بدترین اتفاقی که ممکن است برایتان رخ دهد نیست…»🔗
بدترین اتفاق در زندگی این است که اجازه دهید در عین زنده بودن، از درون بمیرید! .️

نگاه
دل ز دستم بردی وجان هم می رود
چون که دل از فراق توبا غم می رود
این دلم را تو از عشقت نالان مکن
چون که عارف بایاد توزعالم می رود ..
عارف..🌷💚🌷️

دقیقاتو‌همون‌روزایی‌که‌همه‌با‌پر‌کردم‌دورشون‌می‌خواستن‌محبوب‌
شن‌من‌دونه‌دونه‌از‌آدمای‌زندگیموحذف‌کردم‌چون‌تهشو‌دیدم ؛
ته‌ ِرابطه‌هارو ، ته‌ ِرابطه‌هاتونو.️

من کم نذاشتم ، تو زندگی شخصیم ، تو رفاقتم ، تو خانواده‌ام ، من همیشه تلاشم رو کردم که برای همه بهترین باشم حتی غریبه‌ای که ازم کمک خواسته ، همیشه هم وجدانم راحته ، پس اگه جایی کسی رو رها کردم ، یا رفتارم باهاش عوض شده نتیجه کارهای خودشه ، من از خوبی‌ای که در حق هر کسی کردم پشیمون نیستم و با یه لبخند رها کردم و رفتم .️

مادر بودن سخت‌ترین و پرمشقت‌ترین کار دنیا است که
تا آخر عمر هم بازنشستگی ندارد
و تنها حقوقی که بابت آن طلب می‌کند اندکی عشق است
مادرم تو را عاشقانه دوست دارم
و با تمام وجودم به تو عشق می‌ورزم️

به هیچ کس اعتماد نکن حتا به چشات!

میبینی وقتی داری دق میکنی و قفسه ی سینت تیر میکشه یکی میگه خوبی میگی اره ولی اشکات جاری میشه؟

اونجاس که چشم هاهم خیانت میکنن😅❤️‍🩹️

محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت: ای دوست! این پیراهن است، افسار نیست
گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان می‌روی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
گفت: می‌باید تو را تا خانهٔ قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست
گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانهٔ خمار نیست؟

( پروین اعتصامی)
️

√چرا رفت ؟!

÷چون دیگه دلیلی برای زندگی نداشت؟!


√پس خدا رحمتش کنه ادم خوبی بود❀


÷اون دلش شکسته بود ولی با خنده رفت که عزیزانش ناراحت نشن+️

در روز ها افراد زیادی را میبینم که به هنر علاقه و درونش استعداد دارند اما بخاطر اینده نمیتوانند ان کار مورد علاقه شان را انتخاب کنند و مجبور هستند با ان خداحافظی کنند،من هم یکی از انها هستم و اگر اینده و پول و موفقیت برایم مهم نبود شاید یک نوازنده یا نویسنده میشدم. قصد حسادت ندارم ولی وقتی کسانی را میبینم که دارند در ان حرفه مورد علاقه من میدرخشند بسیار ناراحت میشم چون من حق نداشتم به ان نگاه یا فکر کنم.️

پیش عمه هام زندگی میکردم،با اونام هر روز یه داستان داشتم تا اینکه بابام تصمیم گرفت از کرمانشاه بریم واسه یه مدتی؛رفتیم خرم آباد و دلیل اومدنمون به این شهر مشکلات کاری بابام بود وگرنه من میخواستم برم تهران و پایتخت نشینی کنم واسه خودم!😂

-سال آخر ابتدایی بودم و دیگه داشتم میرم راهنمایی،مدرسه ام کنار یه مدرسه پسرونه بود وه اونا راهنمایی و دبیرستان بودن؛شیفت من میوفتاد با پسرای پایه هفتم،هشتم و نهم...

ادامه پست بعدی:)️

او ناامید از همه چیز بود. ناامید از اینده و خودش،اما از همه چیز بیشتر از عشق ناامید بود. گرچه عشق را نچیده بود وبا هیچ پسری تاکنون ارتباطی نداشته ولی از عشق ناامید بود. هنگامی که هم سن و سال هایش را میدید که عاشق هستند و حاضر هستند خودشان را برای او فرد بی ارزش که هیچ علاقه ای به انها ندارد فداکنند از عشق بیزار شد. تصمیم گرفت بنویسد بجای عشق روزها لحظه شماری میکند تا بنویسد و کم کم معتاد به نوشتن شدوبه سکوت پناه برد.️