دلم میخواهد برای یک بار هم که شده، نباشم، کسی حضور مرا حس نکند. از اینکه همیشه بودهام، خستهام. دلم میخواهد روزی کسی با دیدنِ چیزی، یاد من بیوفتد و با خودش بگوید "چرا نیست، چرا رفت️
*-من.. من دیگه نمیکشم! یعنی.. نمیدونم چجوری بهت بگم.. پاهام برای ادامه دادن نایی ندارن( ؛ قلبم کُند میزنه و نفسهام تنگ شدن. احساس میکنم بینِ مرگ و زندگی گیر کردم.. سردرگمم، تکلیفم با خودم مشخص نیست. ببین! جونم به لبم رسیده. دلم میخواد بالا بیارم اما.. نمیشه! کاش تموم میشدن این کابوسای واقعی🥀( :