متن های ادبی عاشقانه / بهترین متن ادبی عاشقانه [پیشنهادی]

او شیفته‌ ماه بود و من شیفته‌ او.️

مَگَر تاریخ مرگم را دو چشمان تو می داند
که از حالا برایم این چنین مشکی به تن کرده
🌃☄️✨👁️🖤

- محسن صحت 🗣️️

دیوانه و دلبسته اقبال خودت باش
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
یک لحظه نخور حسرت آنرا که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
پرواز قشنگ است
ولی بی غم و محنت منت نکش
از غیر و پروبال خودت باش
صد سال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه
و هرسال خودت باش
 

️

‌
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.

- شاملو

️

تمامِ ناتمامِ مَن!
با تو تَمام میشوَم! ️

اونجا که فریدون مشیری میگه:

در خموشی‌های من فریادهاست
آنکه دریابد چه می‌گویم کجاست️

مگه مموریه پاک شیم از ذهن هم؟!️

‌
به تو جان میسپارم،دل که قابل دار نیست¡!💗ৎ୭֪֢
‌️

دوستت دارم؛ به نجابتِ باران قسم.️

اونجایی که با خودت میگی
اشکالی نداره دوسش دارم '
دقیقا همون‌جا غمگین‌ترین قسمت یه رابطه‌س !️

یک شب که
هزار شب نمی‌شود
گره بزن
سیاهی موهایت را
به سیاهی شبو
ماهم شو

_رسول عظیمی

️

عشق،
عجیب است،
شاید صدای قهقه فردی لال
در تئاتر فردی کر!️

از شعر
و استعاره و تشبیه برتری
با هیچ کس جز تو ،
نسنجیده ام تو را️

علم روانشناسی ثابت کرده:
وقتی دَست کسی که دوستش دارید رو میگیرید
از درد و نگرانیتون کاسته میشه
پس تا میتونید
دستای همو مُحکم بگیرید...️

آنروز کـہ آتش محبت ا؋ـروخت
عاشق روش سوز ز معشوق آموخت
از جانب בوست سرزב اين سوز و گـבاز
تا בر نگر؋ـت شمع پروانـہ نسوخت️

در هوایت بی‌قرارم روز و شب...

- مولانا️

وای از آن لحظه که با یادِ نگاهی ناگاه
وسطِ خنده به چشمانِ کسی نَم برسد..

👤 #حسین_فروتن

️

من همان دیوانهـ دیروزم اما،بردبارتر !(:️

‌
محو روی تو نگردد دل حیران، چه کند؟

- صائب تبریزی

️

عشوه های دلبر
هوش را برد ز سرم
اهل می خانه منم
من ز خدا بی خبرم...🖇❤️⚡️️

در سایه ی یک نگـــاه
گاهی می توان دمی آسود

در جاری یک صـــدا
گاهی می توان غرق بودن شد

در حجم بودن عـشــق
گاهی می توان هیچ شد

در اوج یک آسمان مـهـــر
گاهی می توان از هزاران قله گذشت

می توان در هجوم تمام هستها نیست شد
و در برابر تمام نبودنها به یک بـــودن بالید”

️

به‌خودم‌امدم؛انگار‌تویی‌در‌من‌بود!
این‌کمی‌بیشتر‌ازدل‌بستن‌به‌کسی‌بود:)️

●●📜●●


هر کسي در دل من جاي خودش را دارد...
جانشين تو در اين سينه خداوند نشد

خواستند از تو بگويند شبي شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!

#فاضل نظری️

دورنباش‌دراین‌دنیای‌کوچک،دراین‌آغوش‌دنج.
نزدیک‌ترباش، ازروح‌به‌جان.
نزدیک‌تر‌باش،ازجان‌به‌تن.
نزدیک‌ترباش،ازتن‌به‌من
تو،خودمن‌باش!🫀🫂
️

دوباره نصف شب شد و دلتنگی یار به قلب کوچیکمان هجوم آورد...... :)🙂💔

M♾️H️

چه خوش صید دلم کردی
بنازم چشم مستت را
که کس آهوی وحشی را
از این بهتر نمیگیرد
🖤؛ ️

◗آغوشِ تو کندوی عسل؛
شعر و غزل بود؛
تنهایےِ من با تو؛
خودَش ماهِ عسل بود..🍯🐝◖️

یکی نوشته بود؛
- ی روز برام ی ساعت خریده بود، برای خودش هم خریده بود
ساعت رو بهم داد و گفت؛
«تا وقتی این ساعت کار کنه ما باهمیم و هروقت از کار بیوفته رابطمون تموم میشه»
من رفتم ساعت فروشی تا کلی باتری بگیرم؛ مرد ساعت فروش ک ساعت رو دید گفت؛
«این با باتری کار نمیکنه، با ضربان قلب کار میکنه، هیچوقت از دستتون درش نیارین :)»️