متن های شعر / جدیدترین متن شعر [آذر 1404]

من ان ماه مغروریم که
هیچ پلنگی را
یارای رسیدنم نیست..... ️

جهان گذراست پس بزار بگذره ♡🥀):)

♡🥀):) The world is passing, so let it pass ️

گَر چه زنده ایم ولی♡🥀):)
از مرده ها هم بدتریم♡🥀):)

♡🥀(:(Although we are alive, but
♡🥀(:(We are worse than the dead️

چشمانت اقیانوسی است بیکران
و من غرق در اقیانوس چشمان تو.........️

نه از دریا و قایق مینویسم نه از زخم شقایق مینوسم

به یاد لحظه های با تو بودن / به یاد آن دقایق مینویسم️

کاش قلبم درد پنهانی نداشت 💔

چهره ام هرگز پریشانی نداشت 😞

کاش صفحه های آخر تقویم عشق 🗓❤️

محبت را ز یک روز بارانی نداشت 🌧

کاش میشد راه سخت عشق را 🛣❤️

بی خواب پیمود و قربانی نداشت 💤️

با وجود اينكه نامی از كسی در شعر نيست
تا غزل می گویم آدم‌ها به تو شک می کنند️

شور و قلم و قافیه و عشق مهیاست
ای بانی شعر و شر و دیوان، بغلم کن



️

من صَخره‌ی سنگی‌و تو آن موجِ خروشان
دستی به تنِ خسته و... آسان بغلم کن

️

از راه برس سرزده چون ابر بهاری
با بارش هر قطره‌ی باران بغلم کن



️

در شهر نگاهم شده طوفان، بغلم کم
آشوبم و دلواپس و گریان، بغلم کن


️

' کاش در دیدار اول پای قلبم می‌شکست ؛
لااقل از درد می‌مُردم نه از این انتظار ..️

زمستان خسته شد از بی بهاری...🍂🖤
دلم سخت می تپید از بی قراری...
دو چشمم دوخته شد بر جاده سرد...
چقدر تلخ است این چشم انتظاری...🖤🍂️

دریاب که از روح جدا خواهی رفت...🦋💙
در پرده اسرار فنا خواهی رفت...

می نوش ندانی از کجا آمده‌ای...
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت...🦋💙️

مادر یعنی بهانه

بوسیدن خستگی

دستهایی که عمری

به پای بالیدن تو

چروک شد...

مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن
زنی که نوازشگر دلتنگی تو بود...

فدای همه مادرها....❤️

️

درگیر غمی کهنه و مزمن هستم
در جمعه‌ترین حالت ممکن هستم
#رها️

در سکوتی می‌نوازد حجم ِ یادت در دلم !️

خلوتی می‌خواهم و آغوش تو

- ‌فروغ ‌فرخزاد ‌️

‌« ای سايه صبر کن که برآيد به کام دل 
آن آرزو که در دل اميدوار توست. »

- هوشنگ ابتهاج️

از من جز این دو دیده اشک آلود
آخر بگو ... چه مانده که بستانی؟🍂
ای شعر ... ای الهه خون آشام
دیگر بس است ... اینهمه قربانی !🥀
️

تو را بار دگر جستم؛
تو را جستم
میان مرزهای خواب و بیداری
ای خورشید
به سویت باز خواهم گشت
من اکنون
در شب تنهایی خود پیش می‌رانم
من از تاریکی شب‌ها
به سویت باز خواهم گشت
تو را با چشم سوی خویش
خواهم خواند
تو را با دست سوی خویش
خواهم خواند
تو را آواز خواهم داد
تو را فریاد خواهم کرد
ای خورشید


نادر نادرپور

️

ܥ‌‌ࡐ‌ܢܚࡅ߳ߺߺܙ ܥ‌‌ߊ‌ܝ‌ܩܢ
   كِ ࡅ߳ࡐ‌ ܝ‌ߊ حܢ̣ܚࡍ ܭࡅ߭ܩܢ
                    ܥ‌‌ܝ‌ ࡅ߭ܦ̇ܢܚܩܢ ؛
                   ࡐ‌ ܢ̣ܢܚߊ‌ܝ̇‌ܩܢ ܢܚ݅ܫܝ‌ئ ...
                            ܭܘ ܭࡅ߭ܥ‌‌ ܩܢܚࡅ߳ߺߺܙ
                                    ܥ‌‌ܠܙ ِ ࡅ߳ࡅ߭ܭَ ِ ܩܝ‌ߊ .
ܥ‌‌ࡐ‌ܢܚࡅ߳ߺߺܙ ܥ‌‌ߊ‌ܝ‌ܩܢ
     كِ ܥ‌‌ܝ‌ ߊ‌ࡅ࡙ࡍ߭ ܦ̇ࡎܠܙ ،
                   ܢ݆ߺܝ‌ ߊ‌ܝ̇‌ حߊ‌ܠࡅ߳ߺߺܙ ِ
              ܥ݆ܢܚ݅ܩߊ‌ࡍ߭ ِ ࡅ߳ࡐ‌ ܢ̣ߊ‌ܢܚ݅ܥ‌‌
                          ️

آغوشِ تو ممنوعه ترین نقطه شهر است
ما جدّ و پدر جَد، همه ممنوعه پسندیم!️

گاه ماهم چو نهنگ خستـہ اے جا میزنیم
او بـہ خشڪے میزند ما دل بـہ دࢪیا میزنیم

#شاعرانه️

آدم چه کند با هیجانش وسط درس
ناگاه که یاد تو و چشمان تو افتاد؟️

لرزه برپیکر نشانده خنده ات با این وآن
تا به کِی لرزانی اش این پیکرِ لرزانده را️

چه کردی با دل و جانم که من از ریشه ویرانم؟
کمی با من مدارا کن؛ مگر من خاک ایرانم؟
️

‍         حڪ شده نام تو بر دروازه ے احساس من
         تا بدانند این سراے ڪهنه ، معمارش تویی️