متن های بلند جدایی / بهترین متن جدایی [پیشنهادی]

·.¸¸.·♩♪♫ اینجا یـہ مرבے هست کـہ בیونس
هر روز عالمو ؋ـش میـבـہ
میرـہ بیروט جرو بحث بـہ هر اشغالے کـہ میبینـہ
میگـہ اوט ر؋ـتـہ اما باور نـבارـہ ر؋ـتے

اوט בیونس
♫♪♩·.¸¸.·️

هر قدر انسان
شریف‌تر و نجیب‌تر و حساس‌تر باشد،
از جنایت دیگران بیشتر رنج می‌برد،

و این دو علت دارد:

یکی اینکه خود را مستحق خیانت نمی‌بیند،
و دیگر اینکه منتظر نیست که سایرین
با او عملی کنند که خود او با سایرین نکرده است...💔
-الکساندر دوما🌱
˖ ࣪ ˖ ࣪ ˖ ࣪ ˖ ࣪ ˖ ࣪ ˖ ࣪ ˖ ࣪ ˖ ࣪ ˖ ࣪ ˖ ࣪
️

دلم کز کرده یه گوشه هر چی میگم بلند شو اون دیگه برنمیگرده گفت نه گفته بهم عمو زنجیر باف بخونم تا با صداش دوباره برام خنده بیاره

و چه سخت است که دلش قبل از بازگشت عمویش با چشمان منتظر جان از کف داد ️

م‍‌ن‍‌ک‍‌‌ه دس‍‌‌ت‍‌‌ت‍‌‌ات‍‌‌و ول ن‍‌‌م‍‌‌ی‍‌‌ک‍‌‌ن‍‌‌م ت‍‌‌و ب‍‌اد و ب‍‌‌رف و ب‍‌‌ارون ح‍‌‌ت‍ا ب‍‌‌م ب‍‌‌زن‍‌‌ه ص‍‌‌اع‍‌‌ق‍‌‌ه :) 💛✨️

حقیقت تلخ ؛

حقیقت اینه کسایی که به شما خیانت کردن یا ترکتون کردن در واقع از اول شمارو دوستنداشتن و به شما متعهد نبودن اونا میدونستن که شما صاف و صادقید میدونستن دارن رو دیوار کی یادگاری مینویسن چون موقعیت بهتر سراغ نداشتن چاره ای جز تعهد به شما نداشتن🖤💔🥀🥀🥀️

‌
𝑰 𝒕𝒉𝒊𝒏𝒌 𝒊𝒇 𝒚𝒐𝒖 𝒂𝒓𝒆 𝒏𝒐𝒕 𝒕𝒉𝒆𝒓𝒆, 𝒏𝒐𝒕𝒉𝒊𝒏𝒈 𝒊𝒏
𝒕𝒉𝒆 𝒘𝒐𝒓𝒍𝒅 𝒄𝒂𝒏 𝒎𝒂𝒌𝒆 𝒎𝒆 𝒉𝒂𝒑𝒑𝒚

حِس میکنم اگه طُ نباشی هیچی تو دنیا
نیست که بتونه خوشحالم کنه💋😘
‌️

وقتی بودنِ کسی تمام شد ،
باید پذیرفت ك تمام شده . .
دست و پا زدن فایده ای ندارد ،
باید بگذاری برود پیِ کار و زندگی‌اش ..!
باید قبول کنی ك شبیه خوردنِ
یك نوشیدنی ك جایی به انتها می‌رسد ،
به انتها رسیده . .
اگر مدام نی را ته لیوان بچسبانی
و هورت بکشی جز یک
صدای ناموزون اتفاقی نمی‌افتد ؛
حالا هی هورت بکش ، هی هورت بکش ،
چیزی‌ دستگیرت نمی‌شود ..!
فقط توجه اطرافیان
به عجز و فلاکت آدم بیشتر می‌شود . .️

آخرین کلمه‌ای که توانستم بر زبان بیاورم نام زیبایت بود.
واژه‌ای که واژه پرنقش زندگی‌ام بود. عزیزِجانم، آرزو می‌کنم همان‌گونه که از هفت طبقه آن ساختمان سقوط آزاد را تجربه کردی،
حال در بهشت در قصری با هفت طبقه باشی.
️

‌
نوشته بود:
حرف زدن هیچ‌گاه باری از قلبم نمی‌کاهد؛ تنها سکوت جهان درونم را بر هم می‌زند و غم‌های خفته‌ام را بیدار می‌کند. اندوه من شخصی‌تر از آن است که کسی بتواند آن را از من بگیرد.
‌️

آنگاـہ کـہ غرور کسے را لـہ مے کنی، آنگاـہ کـہ کاخ آرزوهاے کسے را ویراט مے کنی، آنگاـہ کـہ شمع امیـב کسے را خاموش مے کنی، آنگاـہ کـہ بنـבـہ اے را ناבیـבـہ مے انگارے ، آنگاـہ کـہ حتے گوشت را مے بنـבے تا صـבاے خرב شـבט غرورش را نشنوی، آنگاـہ کـہ خـבا را مے بینے و بنـבـہ خـבا را ناבیـבـہ مے گیرے ، مے خواهم بـבانم، בستانت رابسوے کـבام آسماט בراز مے کنے تابراے خوشبختے خوבت בعا کنی؟️

شهریار را چه غمی در سینه ی تو نهفته بود
شهریار را عشق چه خوابی برای تو دیده بود
کاش شهریار میشدم و از غم یار می خواندم
کاش شهریار میشدم و از حال هوایم می‌خواندم


کاش شهریار میشدم و عشق را می فهمیدم

#بختیاری ️

اما فراموش نمی‌کردم، اهمیت میدادم،
به دل می‌گرفتم و اندوهگین می‌شدم،
و سخت خوابم می‌برد
و سخت آرام می‌شدم
و سخت به این نتیجه می‌رسیدم که؛
هرچیز و هر اتفاقی ارزش فکر کردن ندارد؛ ️

گفتا عاشقم دلم را به تو باخته ام
به اسم عشق کرد استفاده ز من
حال گوید نخوریم ما به درد هم
گفتا تو خوشبخت شوی بی من
در دل خندیدم و گفتم او نداند ز حال عاشق من

️

چرا . . . چرا باید کنار آنچه هست یاد آنچه نیست خفه‌مان کند؟ چرا آنچه هست سویی به یاد آنچه نیست دارد؟ چرا هست های زندگی ام کم آورده‌اند در برابر نیست هایم؟ اصلا بگویید چرا آنچه که هست مرا یاد آنچه که نیست می اندازد؟:) . . .️

میرود از یاد ها ولی زخم ها اعتبارشان ابدیست بر سینه ، میسوزد شمع افکار مزاحم ها ولی بیداد میکند قلب پریشان انگونه که گفتی میگویم : جایت همیشه در تن و روحم "درد" میکند . . .️

‌
و من تنها می‌ماندم با بویِ تو پراکنده میانِ برگ‌های نارنج، خلیده در سایه‌یِ سرو و یادِ قدم‌هایت بر زمین و سنگ...

#شهریار_مندنی_پور

 

️

‌
و من تنها می‌ماندم با بویِ تو پراکنده میانِ برگ‌های نارنج، خلیده در سایه‌یِ سرو و یادِ قدم‌هایت بر زمین و سنگ...

#شهریار_مندنی_پور

 

️