متن های بلند عاشقانه / بهترین متن عاشقانه [پیشنهادی]

ـ مجازیه اما من واقعی بهت دلبستم !
مجازیه اما من واقعی وابستت شدم !
مجازیه اما من واقعی نگرانت شدم !
مجازیه اما من واقعی عاشقت شدم !
مجازیه اما من واقعی دوست دارم !
مجازیه اما تا قهر میکنی بام واقعی حالم بدعه !
️

بعضی وقتا از وجود بعضی آدما خوشحال میشم با خودم میگم چقد خدا مهربونه همچین کسی رو تو زندگیم قرار داده
کسی که میشه بهش تکیه کنی همه جوره هواتو داشته باشه تو حال بدت و تو حال خوبت.
فقط میدونم خیلی برام مهم شدی ...
شدی بهترین زندگیم ...
I LOVE YOU 🎀🤍️

تو نمیدونی چه حسی داره
یه دختره هست کپی خودمه انگار منم ولی چندسال بزرگ شدم
خندیدندش خودم اعصبانیتش منم و....
تا نداشته باشی درک نمیکنی
ثمین نیمه ی از منه
الان که همه رو از زندگیم بیرون کردم اون باشه برام کافیه🙃💙
وجودش ارامشه:)



maria️

میگن یه بار خورشید واسه خواستگاری از ماه اومده جلو
اگه ماه بله می گفت
خورشید از خوشحالی منفجر میشد
اگر ماه نه می گفت
خورشید از شدت غم خاموش میشد
برای همین ماه جواب داد نمیدونم
از اون موقع زحل نگهبان حلقه هاشون شد
و توی هر خورشید گرفتگی
اینا که همو میبینن خورشید دوباره می پرسه
میگه فکراتو کردی؟
و ماه دوباره میگه نمیدونم.
پایان نداره
داستان خیلی هاست:)
️

خطاب به بهترین آدم زندگیم :

لطفا تو تبدیل به آدمی نشو
که بهت ضربه زده . . .
تو تنها کسی بودی که دیدم
بدی های دنیا ازش آدم بدی نساخت
عمیقا بهت افتخار میکنم
لطفا خوب بمون تا ابد 🫠❤️

lLOVEHYOU️

من نمیدونم چرا تنها موندم تو این جاده نصف راه
همه روزای خوبمون از جلو چشممون رد شدن مث باد
مگه تو نبودی که میگفتی نمیاد دیگه مثل ما ؟؟؟؟؟؟
الان نصف ما شدن مثل ما ️

هوا سرد بود، اما وجود آن دختر قلبم را گرم می‌کرد. باران آرام می‌بارید و قطره‌ها روی صورتم می‌لغزیدند، اما نگاه من فقط به او بود. می‌خندید و من محو می‌شدم؛ انگار تمام دنیا در همان خنده خلاصه شده بود. موهایش خیسِ خیس به صورتش چسبیده بود و باران آن‌ها را سنگین‌تر کرده بود، اما حتی ذره‌ای از قدم زدن خسته نبود. کنارم راه می‌رفت، شانه به شانه‌ام، و هر قدمش ضربان قلبم را تندتر می‌کرد.

️

چشم‌هایش… آه، چشم‌هایش! همان چشم‌هایی که می‌توانستم ساعت‌ها در نگاهشان غرق شوم و سر جایم میخکوب بمانم، بی‌آن‌که حتی متوجه گذر زمان شوم. نگاهش عمیق بود، پر از رمز و راز، مثل دریایی آرام و در عین حال پر از جریان‌هایی که نمی‌توانی کنترلش کنی. هر بار که چشمانش را می‌دیدم، انگار تمام جهان کنار می‌رفت و تنها من و آن نگاه باقی می‌ماندیم؛ نگاه‌هایی که می‌توانستند سکوت را سخن بگویند.️

دِلِ مَـــــن
کُــــلــبـــۀ بـــارانــیـستـــــــ …
وَ تُـــــو ،
آن بـــارانِ بــــی اِجــــازهِ ای ؛
کِــــه نـاگــــهــــان دَر اِحــســــاسِ مَـــــــن ،
چِـــکِّــــــه مـــــی کُـــنــــــی…️

تا یکیو پین میکنی،گند میزنه.
تا به یکی اعتماد میکنی،گند میزنه.
تا به یکی احترام میذاری،گند میزنه.
تا یکیو از رو عشق بغل میکنی،گند میزنه.
تا یکیو با اسم قشنگ سیو میکنی،گند میزنه.
تا یکیو توی دلت از بقیه جدا میکنی،گند میزنه.
”یطوری شده که فقط کافیه بفهمن دوسشون داری،یهو صد و هشتاد درجه عوض میشن و گند میزنن به همچی و میشن یکی عینِ بقیه“️