یادمه اون اوایل که از چشم تو چشم شدن باهات خجالت میکشیدم ، تموم تن و بدنم یخ میکرد ، گونه هام گل مینداخت ! بعد همه میفهمیدن تو ، تو فکرم داری جولون میدی ! دیگه لازم به اعتراف خودم نبود ، انگار یهو یه سیل عظیمی از حس خوبِ دوست داشتن رو میریختن تو دلم ! بعدش دلم پُر میشد از تو ، فکر کن یه عالمه از تو ، تو یه جای کوچیك اندازه یه مشت دست ، قلبمو میگم . . خب جا نمیشد دیگه ؛ واسه همین یهو میترکید ، پخش میشد️