«هیچ چیز راحتم نمیکند. نه دریا، نه آفتاب، نه درخت ها، نه آدمها، نه فیلم ها، نه لباسهایی که تازه خریدهام. نمیدانم چه کار کنم. بروم و سرم را به درختها بکوبم، داد بزنم، گریه کنم، نمیدانم.»
گاهی حس میکنم باید زندگی را ترک کنم ، درست همانطوری که آدم ها هتل هارا ترک میکنند. تمام چیزهایی را که لازم است امضا کنم کلید زندگی ام را پس بدهم و جای تازه ایی بیابم جایی امن... ! اما شاید هنوز چیز ارزشمندی باشد که به خاطرش بمانم :)))))))) shiarhayemaqzm!️
داری با افسردگی مبارزه میکنی درس میخونی تلاش میکنی هیچ جا نمیری،،،هیچ دوستی نداری .. ولی بازم خانوادت با بچه مردم مقایست میکنن:) زیباتر از اینم مگه داریم :)؟..❤️🩹️