حس میکنم قلبم داره بهم میگه بسه دیگه. یه حس بدی دارم انگار نمیتونم... دیدی یه وقتایی میبینی دیگه نمیتونی، نمیشه.. بعدش جیغ میزنی و خودتو میزنی یا با مشت میزنی تو شیشه، با دستات سرتو میگیری سعی میکنی نفس بکشی و حرف بزنی ولی بازم نمیتونی. هیچکس نیست بفهمه چی میگی. بازم چیزی نمیشه..️
ترکیب جالبیست برخورد متکای سرد و خیس از اشک من با صورت متورم و داغ و سرخم .و حنجره ی خشک شده از فریاد با چشم های تَرَم و موهای مواج شدهام به خاطر کشیدنش .دیوانگی هم زیبا بود و نمیدانستیم.(:️