متن کوتاه در مورد خستگی و خسته / بیو خسته

چه کرده ام که مرا پایمالِ غم کردی...؟

#خاقانی 🌾

‌

️

یک عمر زخم بر جگرم بود و سوختم
یکبار هم برای تماشا نیامده ست️

-همون‌جور که تو باد می‌رقصی برو؛️

ترسم از آن است که بر دست بر آید دست به کاری زنم که غصه سر اید🥲🤏️

این‌هیولای‌لعنتی‌زدن‌زمین:)🚶‍♀️💔️

‌
#ایرانم.تسلیت🙂🖤





.
‌
‌️

افسانه ها میگن :
یه قسمتی توی وجود دخترا هست
به اسم بغلدون که از بغل و آغوش یار تغذیه میکنه و به حیات داشتن اون دختر كمك ميكنه، وقتی موجودی اون قسمت کم بشه یا به عبارتی به اندازه که دوسشون دارید بغلشون نکنید، احتمالا رنگ صبح روز بعد رو نخواهید دید، هیچ موقع نزارید موجودی بغل توی خون دخترا کم بشه، همیشه محکم تر از قبل بغلشون کنید:)️

در این شهر یک نفر حال مرا بفهمد کافیست🥀

️

اون کرکتری که خواسته تموم زندگیش این بود که بمیره، وقتی میمیره که یه دلیل برای زندگی کردن پیدا کرده بود.️

مینویسم نامـہ ای، از تو ب خوב
نامـہ اے سرشار از مهر و و؋ـا، از تو ب خوב
مینویسم تا کـہ شایـב رام شوב این قلب سرکش
نامـہ اے لبریز از لطـ؋ و صـ؋ـا، از تو ب خوב️

آدم‌هایی را می‌شناسم که در آغوش‌ات می‌کشند، چون از دور نمی‌توانند به تو خنجر بزنند.️

برا کسی که رفت سجده نکن نماز میت سجده نداره🖤⚘️️

من با چشم بسته بیدارم :) حرفام به دردام بستگی دارن...

️

‏از قضا بی تو هم بـه سر می شود…. اما بیا و ببین چه بـه سر میرود تا بـه سر شود!️

بشنو این نی چون شکایت می‌کند
از جدایی ها حکایت می‌کند
کز نیستان تا مرا ببریده اند
در نفیرم مرد و زن نالیده اند

- مولانا️

از خیابان میگذرم ، اما این بار دستی نیست که مرا نگه دارد...️

من‌دوست‌داشتم‌‌که‌لقبه‌پسربچه‌،توله،گوگولی
بهت‌میدادم‌وگرنه‌اگه‌حسی‌نداشتم‌
که‌اینارو‌بهت‌بروز‌نمیدادم👶🏻💞️

تو بهم یاב בاבے ...
بـہ هیچکس اعتماב نکنم :)️

وقتی میگم تنهام
این نیست ک آدم دورم نباشع
نه
اتفاقا هست زیادم هست
ولی آدم مورد اعتماد وجود نداره🤧️

دلتون برام تنگ نشده بود
سه ماهیی میشه درست حسابی فعالیت نداشتممم
از این ببعد میشم مث سابق
🙃🤭️

چرا یه مدّته شادی با ما لج کرده؟️

مغزمو‌میگ..سردرد‌میدی‌فقط...‌.
️

گیرم هوای پر زدنم هست بال کو؟؟

️

هرکی گفت
+سلام چطوری؟!
جواب یک کلام دکوری
_شکر
یعنی داغونی ممکنه از زندگی هر ان ببری💔♾

️

هر چی بیشتر سعی کنی نگهشون داری،
اونا بیشتر میخوان از دستت فرار کنن...

️

این ها فقط اشک است ، خشک می‌شود.️

و منی که کم کم به سوی تاریکی کشیده میشود....
درست مانند سایه ای که به زادگاه خود برمیگردد....️

ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر بستم
تو با اغیار خوش بنشین که من بار سفر بستم

- صائب تبریزی️