ی تتو داشت رو بدنش، «و لا تَجْعَل فی قلبي إنتظار الشيء لن یأتي یالله» ازش معنی ش رو پرسیدم گفت: خدایا در قلبم انتظار چیزی که اتفاق نمی افتد رو قرار نده.️
آقای مارکز گفتن که: " خاطراتى كه آدم هایشان رفته اند دردناکند ولی خاطراتی که آدم هایش حضور دارند اما شبیه گذشته نیستند به مراتب دردناکترند" خدا رحمتتون کنه، واقعا اگه یکم خلاصه تر این مفهوم رو بیان میکردین روی صورتم تتوش میکردم.️
سعی کردم که بمانی و بریدی به درک کارمان را به غـم و رنج کشیدی به درک به جهنم که از این خانه فراری شده ای عاشقت بودم و هرگــز نشنیدی به درک میوه ی کال غـزل بودم و از بخت بدم تومرا هرگز ازاین شاخه نچیدی به درک فرق خرمهره و گوهر تو نفهمیدی چیست جنس پاخورده ی بازار خریدی بـه درک دانه پاشیدم و هربار نشستم به کمین سادگی کردی و از دام پریدی بــه درک عاقبت سنگ بزرگی به سرت خواهد خورد میکشی از شدیدی به درک..️
به عنوان کسی که کل ادمای سمی زندگیشو حذف کرده، بهتون میگم دوستان نترسید. خجالتم نکشید. عذاب وجدانم نگیرید. رفتن رو مختون از زندگیتون پرتشون کنید بیرون بعدم بخندید. زندگیتون جوری زیبا و گل و بلبل میشه، جوری حالتون خوب میشه و خودتونو دوست خواهید داشت که خودتونم فکر میکنید خوابه.️